یادداشت رعنا حشمتی

        اول داستان خواندنش را بگویم.. که من و ثنا هر دو همزمان می خواندیم و هی دعوایمان می شد و منتظر می ماندیم که دیگری کتاب را زمین بگذارد تا خودمان شروع به خواندن کنیم!
و بعد از الان که ساعت دو و نیم شب است و کتاب تمام شده است ...
ساده بگویم، که خیلی دوستش داشتم.. ولی اینکه اییینهمه اتفاق رو در چند صفحه آخر جا داده بود.. خب یکم ناراحت شدم :)) باید طولانی تر می بود...
و...
و واقعاً قلبم بخاطر لیام به درد اومده و می خوام های های گریه کنم. اصلاً آرام و قرار ندارم و در خانه خاموشمان راه می روم و دلم گرفته. برای اینکه یک مجموعه که روزهایی را همراهش گذراندم تمام شده، و به خاطر لیام، و به خاطر هیجانات احمقانه ام... و اینکه، خدای بزرگ. چی شد که امین مرد؟ واقعاً توضیحی نداااااد. :(((( 
این هم شد ریویو؟ دارم شرح حال خودم را می نویسم به جای نظرم در مورد کتاب :)))
      
18

3

(0/1000)

نظرات

واقعا موافقم منم بعد تموم شدنش تو خودم نبودم . ولی لیام 😢
6

1

الی

الی

1403/9/25

جلد ۴ این کتا رو از کجا اوردید یا از کجا خوندید؟؟ 

0

من  تقریبا سال ۹۹ بود که از خود انتشاراتی سفارش دادم برام فرستادن 
@Anile 

0

الی

الی

1403/9/26

من به انتشارات زنگ زدم نداشتن سفارش بدم برام میارن ؟؟  
 @inkdrinker 

0