یادداشت زهرا عشقی مُعز
1402/12/23
یک کتاب بی تکلف، به زبان سادگی و بی آلایش یک پسر روستایی. داستان کتاب سادهاست، و روند کتاب تند. کتاب بیشتر مورد پسند نوجوان/ بچههای دوره انتشارش هست؛ دهه ۶۰ ، ۷۰. جذابیت خاصی ندارد، و جنبه شعاری پررنگی را داراست. پسری در یک روستا که شغل غالب مردم کشاورزی است، پدرش سخت سینه پهلو کرده ، در رخت خواب افتاده، مریضی اش کهنه شده. برف سنگین راه ها را بسته و کاری از دست کسی برنمی آید. که پسر، نسخه را طی یک حرکت جوانمردانه برمیدارد و به همراهی دوست با مرامش با مشقت به شهرمیروند، از پزشک داروی جدید، و با سختی دشوارتری برمیگردند و از خطر از دست دادن جان، نجات می یابند. و همه به او افتخار میکنند، و حال پدررو به بهبودی میرود. مفهوم اصلی داستان؛ فداکاری، و دعای با عمل/ از تو حرکت از خدا برکت بود. که بسیار ساده به آن پرداخته شده بود. کتاب را فقط به خاطر ذکر شدنش در کتاب فنون ۱۲ام خواندم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.