یادداشت زهرا عشقی مُعز

        یک کتاب بی تکلف، به زبان سادگی  و بی آلایش یک پسر روستایی.
داستان کتاب ساده‌است، و روند کتاب تند.
کتاب بیشتر مورد پسند نوجوان/ بچه‌های دوره انتشارش هست؛ دهه ۶۰ ، ۷۰.
جذابیت خاصی ندارد، و جنبه شعاری پررنگی را داراست.
پسری در یک روستا که شغل غالب مردم کشاورزی است، پدرش سخت سینه پهلو کرده ، در رخت خواب افتاده، مریضی اش کهنه شده. برف سنگین راه ها را بسته و کاری از دست کسی برنمی آید.
که پسر، نسخه را طی یک حرکت جوانمردانه برمیدارد و به همراهی دوست با مرامش با مشقت به شهر‌میروند، از پزشک داروی جدید، و با سختی دشوارتری برمیگردند و از خطر از دست دادن جان، نجات می یابند. و همه به او افتخار میکنند، و حال پدر‌رو به بهبودی میرود.

مفهوم اصلی داستان؛ فداکاری، و دعای با عمل/ از تو حرکت از خدا برکت بود. که  بسیار ساده به آن پرداخته شده بود.
کتاب را فقط به خاطر ذکر شدنش در کتاب فنون ۱۲ام خواندم.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.