یادداشت سید محمد حسین سید موسوی

وقتی دلی
        بسم الله...
چه‌ شد این کتاب را خواندم؟!
بعد از دوریِ چند روزه از فضای کتابخوانی ، 
به یک کتاب سبک و در عین حال جذاب نیاز داشتم
 که ترجیحاً رمان باشد.
رفتم و در قفسه ی کتابخانه
 دنبال کتابی با این مضمون گشتم .
 اول اسم کتاب نامیرا به ذهنم آمد ؛
 منتها پیش یکی از دوستانم
 جا گذاشته بودم و در دسترس‌م نبود.
نگاهم به کتاب وقتی دلی افتاد ،
 پشت‌ش را خواندم و دیدم که 
در فضای کتاب نامیرا هست و
 موقعیت مناسبی‌ست برای خواندن‌ش.

چند خط‌ی در مورد کتاب ؛

 کتب تاریخی ، کتبی هستند 
که من به سختی  با آنها ارتباط می‌گیرم ؛
 ولی این کتاب از معدود کتاب‌های در این ژانر بود
 که به‌‌دلم نشست‌و  همچین امتیازی دادم.
این کتاب ، داستان اصلیَ‌ش
 حولِ محورِ شخصی به نام مصعب ابن عمیر 
از بزرگ زادگانِ شهر مکه و سرآمد جوانان این شهر است.
 این کاراکتر در ادامه به فروپاشی درونی می رسد 
که این اتفاق همزمان می‌شود با ظهور اسلام.
 بعد از قضایایی ، به دین اسلام روی می‌آورد 
و پرچمدار جنگ ها و نماینده ی پیامبر
 در شهر یثرب ، قبل از هجرت پیامبر می‌ شود. 
داستان های فرعی و بریده بریده ای هم
 برای جذاب تر شدن کتاب
 در گوشه و کنار کتاب دیده می‌شود.
در کل این کتاب ، ارزش خواندن دارد 
و می‌تواند به خوبی اوقات فراغت‌تان را پر کند ؛ 
اما حوا‌س‌تان باشد برنامه ی خواب‌تان را بهم نزند 
و زیاده روی نکنید در خواندش!

      
74

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.