یادداشت hasan

hasan

hasan

1403/10/1

        «تو برگزیده نبودی»
بوف کور روایت تکرار مکررات،تکرار مکرر زندگی زندگی زنی اثیری روایت روایتگرانی مالیخولیایی و نقش وهم و اوهامی تکراری  
اما چنانکه تصویر در آینه مقعر یا محدب یکی است و یکی نیست   
هر داستان 
هر راویت
هر راوی 
هر زن اثیری  
و هر مقصد و مقصودی 
 وجه مشخصی دارد 
اما در تمامیت داستان ، 

                           داستان پایان ناپذیری است 

حتی حالا هم در جایی حوالی شهر ری لابد اگر چه عمر واژه بوف به پایان رسیده  جغد شومی اگرنه جغد هایی بر شاخه ای یا شاخه هایی  همان نوحه شوم را سر میدهد
و کوزه گری در خواب چنین می بیند که

«یک درخت سرو کشیده شده که زیرش پیرمردی قوزکرده شبیه جوکیان هندوستان چنباتمه زده، عبا به خودش پیچیده و دور سرش شالمه بسته به حالت تعجب انگشت سبابه ی دست چپش رابه دهان گذاشته . روبروی او دختری با لباس سیاه بلند و با حالت غیر طبیعی ، شاید یک بوگام داسی است، جلوی او می رقصد ، یک گل نیلوفر هم به دستش گرفته و میان آنها یک جوی آب فاصله است» 

اما به راستی پایانی برای این مرثومه میتوان تصور کرد ، کوزه گری را توان در هم آمیزی با زن اثیری خواهد بود 
خواهد توانست کوزه گری از حدود ، حد رجاله ها گذر کردن ؟ 
یا 
عاقبت هر کوزه گری پیرمردی است پایه بساط خنزرپنزر هاش؟
مشخص نیست اما 
از کوز گر جز از کوزه گری بر نمی آید 
چه کوزه گر در خیال خام برگزیده بودن بیوفتد چه نه چه بوف کور چه سال بلوا کوز گر باید پنجه در پنجه این تکرار مکرر بیندازد 
نه برای امید
نه برای ترس و هراس 
تنها از آن رو که از کوز گر جز از کوزه گری بر نمی آید ؟








از مقاله آقای شاهی با عنوان آیینه دق تو فهم بهتر کتاب و ریویو استفاده کردم تعبیر آیینه برای تفسیر این اثر مال ایشونه
      
15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.