یادداشت سعید بیگی
1403/5/26
کتاب «قـــــاف» حاصل بازخوانی سه کتاب کهن فارسی است؛ به این شرح: - «سیرت رسول الله» به سال 612 هجری قمری، - «شرف النبی» حدود سالهای 577 و 585 هجری قمری، - «تفسیر سورابادی» حدود سال 470 هجری قمری. این کتاب در 1164 صفحه و در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. نثر کتاب، به ترتیب به قرون پنجم، ششم و هفتم باز میگردد. کتاب نثری ساده و خوشخوان دارد که بنا به گفتۀ ویراستار، نثر بینابین مُرسَل و نثر فنی و مصنوع قرن ششم است. زبان روایت شیرین و خواندنی است و کسانی که کتاب پیشین این ویراستار، یعنی «کتاب آه» را دیده و خوانده باشند؛ اتفاقنظر دارند که یاسین حجازی با این آثار کاری میکند که انسانِ کتابخوان از خواندنش نهایت لذت را میبَرَد. یعنی بعضی بخشها؛ که به قول ویراستار نمایشی نیست و ایماژ یا تصویر ندارد، از اثر حذف نموده و کنار میگذارد و بخشهای خواندنی را با پیراستن اضافات و بعضی اشکالات، همچون لقمههای خوشمزه در اختیار خواننده میگذارد و او را به میهمانی کتابی ارزشمند و خواندنی میبَرَد. موضوع این کتاب سیرت و زندگی پیامبر خاتم؛ حضرت محمد ابن عبدالله صلیالله علیه و آله و سلم است که بسیار شیرین و خواندنی است. نثرهای این سه کتاب با وجود تفاوتهای مشهود و مشخص، نزدیکی و پیوندی استوار با هم دارند و تلاش ویراستار محترم در یکپارچهسازی ماجراها و قضایای روی داده در زندگی آخرین پیامبر صلوات الله علیه و آله، بسیار خوب به بار نشسته و عالی از کار در آمده است. طوری که در بسیاری از فرازهای این کتاب، نمیتوان متوجه این مطلب شد که از یک کتاب به کتابی دیگر وارد شدهایم که حداقل با آن یک قرن و حدود 100 سال فاصلۀ زمانی دارد. توالی زمانی ماجراها و رویدادهای کتاب نیز؛ دقت و تلاش بسیار و بیوقفۀ ویراستار را نشان میدهد که با زحمت زیاد این فرازها را چون دانههای مروارید به رشته کشیده و گردنبندی ارزشمند و گرانبها ساخته که جهانی سرشار از لذت و شوق را هنگام مطالعه به خواننده هدیه میکند. چقدر خوب میشد؛ اگر واژههای معنا شده در پاورقی هر صفحه میآمد و این زحمت رفت و برگشت را از پیش پای ما بر میداشت، آن هم کتابهای ایشان با این حجم فراوان و رفت و برگشت سخت، به جهت حجم و تعداد زیاد صفحات کتاب! ضمن ابراز احترام به ویراستار محترم و تلاشهای ارزشمندشان که انشاءالله در نزد صاحب قرآنکریم، مأجور خواهند بود؛ عرض میکنم که در یادداشتهایم در برگهای، چندین مورد را مشخص کردهام که برای ویراستار خواهم فرستاد تا ایشان ضمن پاسخ دادن، آنها را اصلاح نمایند. اما در اینجا تنها به این نکته میپردازم که چرا در این کتاب ارزشمند، هیچ اشارهای به غدیر خم نشده است؟ اگر در هیچ یک از این کتابها، ابدا ذکری از این واقعۀ مهم و سرنوشتساز برای جهان اسلام و تمام جهانیان نشده است، باید در مقدمه بدان اشارهای میشد. و اگر آمده است، چرا حتی به اندازۀ یک صفحه در این کتاب از آن ماجرا ذکر نشده است؟ امیدواریم این پرسشها پاسخهای دقیق و قانع کنندهای داشته باشند. انشاءالله! به هر روی تمام علاقهمندان به رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم و اهلبیت پاکش صلوات الله علیهم اجمعین و نیز مشتاقان زبان شیرین فارسی را به مطالعۀ این اثر ارزشمند دعوت میکنم و از همگان التماس دعای خیر دارم.
(0/1000)
نظرات
1403/8/23
من مدتی بود میخواستم یادداشتی بنویسم بر این کتاب، بالاخره کوتاهی نبشتم ولی آنچه قصد داشتم بنویسم را شما کامل و عالیش را نبشته بودید، نویسا و مانا باشید (بقول خودتون )
1
1
1403/8/23
یه نکته اینکه اقای حجازی تو مقدمهشون اشاره کردند که نویسنده گان هر سه کتاب اهل عامه بوده اند.بنابراین شاید کم بودن ذکر نفس پیامبر (ص)؛ علی علیهالسلام از این جهت باشد
1
1
1403/8/23
درود بله به این نکته توجه داشتم، آقای حجازی بزرگوار می توانستند در مقدمه توضیحی کوتاه در این باره بدهند. البته شاید فراموش کرده اند یا مانعی بوده است. اجرشان با پروردگار فیاض! 🌹
1
1403/8/23
1