یادداشت علیرضا نوریان
1402/4/20
نویسنده کتاب بسیار کنجکاو است و در دادهها به دنبال جواب میگردد. او معتقد است که دانش عمومی مردم پر از اشتباه است و هستند افرادی که از این موضوع نفع میبرند. همین جمله که بیشتر مردم در بسیاری از موارد اشتباه فکر میکنند بسیار قابل تامل است و ناخودآگاه انسان را با این چالش مواجه میکند که «من چه نظرات اشتباهی دارم؟». به نظرم جواب این سوال ساده است، خوب که نگاه کنیم، تقریبا در مورد هیچ چیز تحلیل کاملی نداریم. نویسنده از دادهها استفاده میکند و نتایج جالب و عجیبی را به نمایش میگذارد. مثلا نتیجه آزمونهای دانشآموزان را بررسی میکند و معلمان متقلب را پیدا میکند یا با تحلیل نتیجه مسابقههای کشتی در ژاپن، آنهایی را که از عمد باختهاند، پیدا میکند. بررسی رفتار فروشندگان مواد مخدر و همچنین علت کاهش جرم در آمریکا هم بسیار دور از انتظار است. بخشی از کتاب در مورد افرادی است که در اداره، پیراشکی میخورند ولی پول آن را سر جایش نمیگذارند؛ یعنی مرتکب یک دزدی کوچک میشوند. بررسی تاثیر عواملی مثل آبوهوا، ۱۱ سپتامبر، تعطیلات عید و رده سازمانی بر این پدیده واقعا دوستداشتنی است. کتاب پر از مثال است و نویسنده زیاد اهل تعمیم و انتزاع نیست. در بخشی از کتاب، نویسنده تنوع بسیار زیاد نظریههای تربیت فرزند و تناقضات آنها را مطرح میکند و با بررسی دادهها، عوامل موثر در موفقیت فرزندان را نشان میدهد. نتیجه این تحلیل تقریبا همه توصیههای کارشناسان حوزه تربیت فرزند را بر باد میدهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.