یادداشت
1403/4/13
4.6
3
رمان جنایی را باید یک نفس خواند. گرچه این کتاب، مثل بسیاری از همنوعانش، اول پاورقی روزنامه بوده و به تدریج درآمده، مجال یک نفس خواندنش در آغاز اصلاً وجود نداشته. من زیادی فس فس کردم. بیشترش را در راههای گاهگاهی خواندم. تصویری که باید برای همین در ذهنم شکل نگرفت. خاطرهی خوش شرلوک هولمز با درهی وحشت برای من زنده نشد. فضاسازیها من را به دنیای دیگر نبرد. معما آنقدر که باید ویژه نبود. روایت به غایت ساده بود. مسیر غریبی طی نشد و فقط در یک جا کمی شوکه شدم. خیال میکردم بازگشت به گذشته جهان دیگری خواهد ساخت و ما را از مسیر ویژهای به مقصد خواهد رساند. سادهترین روش ساختن داستانی جنایی پیچیده کردن ماجراست. و درهی وحشت ساده ساخته شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.