یادداشت

انتقام معجزه آسا
        در مجموع داستان از این قراره که یک کشیش ادعا کرده که معجزه‌ای در روستایی که در اون ساکنه اتفاق افتاده و جنازه‌ای به خواست خدا جا به جا میشه. جناب کاردینال برادرزاده‌ش (که به نظرش باهوش ولی دیوانه! هست) رو برای کشف حقیقت ماجرا می‌فرسته به اون روستا و کشیش و اطرافیان رفتار خوبی با این فرستاده نمی‌کنند وقتی متوجه میشن برای جاسوسی اومده و ادامه‌ی ماجرا. واقعیت اینه که داستان بدی نبود اما نفهمیدم حرفش چیه؟ کلا چی میخواد بگه؟ همینطور یه چیزی نوشته که نوشته باشه؟ نمی‌دونم.ه
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.