یادداشت زینب محمدقلی‌زاد

        ابوتراب خسروی را با اسفار کاتبانش شناختم و آن‌چنان شیرینی خواندنش در خاطرم مانده که بعید می‌دانم فراموشش کنم. ملکان عذاب را هم به همین شوق در دست گرفتم اما ملکان عذاب کیلومترها از اسفار کاتبان عقب است. با این وجود همین ملکان عذاب نثری است از زبان فارسی که در این ایام کمتر می‌شود با آن رو به رو شد و این می‌تواند نقایص داستان را کم‌رنگ کند. ارتباط دادن سه نسل از یک خانواده قطعا کار آسانی نیست و همین ممکن است موجب پرگویی‌هایی شود که ریتم داستان را کند و بعضی مسائل بلاتکلیف رها شوند برای مثال سرنوشت نامعلوم مادر ذکریا و شیرینی عشق ذکریا و خجسته که بستر بیشتر پرداخته شدن را داشت و به راحتی رها شد کمی دمغم کرد. در حیطه‌ی اعتقادات صوفی‌گری هم به نظر قابل قبول بود و نفی اعتقادات تناسخ‌گونه‌شان را به خوبی توصیف کرد‌. با همه‌ی این نکات ابوتراب خسروی جزو معدود قلم‌های ایرانی است که آدم را جذب خود می‌کند.
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.