یادداشت مریم مهدی زاده

جریده فریده
        جریده فریده گوشه ای از دغدغه های زنانِ ایرانِ پس از مشروطه را نشان می دهد، حوالی سال های ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۵ هجری شمسی یعنی حدود ۱۱۳ سال پیش.
در این کتاب شماره های موجود روزنامه ی شکوفه، دومین روزنامه زنان ایران در کنار هم قرار گرفته اند. در این روزنامه مقاله هایی چاپ شده که مشکلات زنان آن جامعه را منعکس می کند. 
جریده فریده می گوید که در آن جامعه، سوادآموزی زنان، داشتن مدرسه دخترانه، احترام گذاشتن به فهم، شعور ، اختیار و نقش آفرینی زنان در زندگی، جدی گرفتن استعداد دختران، حمایت از کالاهای وطنی، آموختن مهارت های زندگی خانوادگی و حرفه های درآمدزا به دختران، حفظ سلامت زنان و کودکان و اموری مانند این، دغدغه عمومی نبود. خون دل خوردند و زحمت کشیدند تا برای دختران مدرسه تاسیس شود که بتوانند در آن درس بخوانند و حرفه یاد بگیرند.
وقتی مشکلات زنان را در ۱۱۳ سال پیش می خواندم با امروز خودمان مقایسه می کردم. امروز بعضی از آن دغدغه ها رفع شده اند آن قدر که برایت شاید خنده دار باشد که زمانی در ایران این دغدغه ها وجود داشته، بعضی در حال رفع شدن هستن و بعضی هنوز هم برای یک ایرانی در ایران سال ۱۴۰۳ دغدغه است.
هنوز حمایت از کالای وطنی را یاد نگرفته ایم. هنوز موانع اساسی تولید داخلی را برنداشته ایم. هنوز بعضی تولید کننده ها دغدغه تولید باکیفیت ندارند که مصرف کننده به خرید کالای وطنی دلگرم شود. هنوز تقلید چشم و گوش بسته در وجودمان هست. هنوز اهمیت چگونه مادری کردن و پرورش نسل برایمان جا نیفتاده و ...
در کتاب، به کرات، زنان اروپایی به عنوان الگو برای زنان‌ِ ایران حوالی سالهای ۱۲۹۱ شمسی معرفی می شوند. چون باسوادند، کالای وطنی استفاده می کنند، چشم و هم چشمی ندارند، تقلید کورکورانه نمی کنند، حب وطن دارند، در مشاغل دولتی استخدام می شوند و ...
وقتی این مطالب را می خواندم بعضی وقتها به آنها حق می دادم که زنان اروپایی را به عنوان الگو انتخاب کنند، چون برای زن ایرانی در آن زمان شاید الگو معرفی نشده بود. بعد با خودم فکر می کردم برای بانوی مسلمان ایرانی  سال ۱۴۰۳ چه قدر الگوی زن در فضای واقعی زندگی که ملموس و قابل درک کردن باشد و شعاری نباشد معرفی شده است؟

      
331

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.