یادداشت پرنیان صادقی
1403/5/27
4.5
3
اگر کتاب دیگر نویسنده را خوانده باشید باید بگویم مانند" آئورا" داستان به سبک راوی دوم شخص روایت میشود مگر بخشهای کودکی و گذشته ی شخصیتها که بصورت سوم شخص است. داستان سراسر حدس و گمان، تردید بین واقعی بودن شخصیتها و گریز بین حال و گذشته است و این شما هستید که با تمرکز و کنار هم چیدن نشانه ها و حدسیاتتون روند داستان را به دست بگیرید. متنی زیبا و ادبی دارد که اگر دوستدارِ توصیفات ادبی باشید بی شک از آن لذت خواهید برد. برخی آنرا سخت خوان میدانند اما به نظر من سخت خوان نبود فقط نیاز به صبر و تمرکز دارد تا تکههای بیشمار پازل را کنار هم بچینید و بتوانید با تصویری کلی از داستان ادامه دهید در غیر این صورت همان چند صفحهی ابتدایی رها خوهید کرد! اماااا اگر خود را به چالش کشیدید و این سبک متفاوت و زیبا را تجربه کردید صفحات و دقایق لذت بخشی را پیش رو خواهید داشت همانند شخصیتها و نام کتاب شما نیز مدام پوست خواهید انداخت و همراه روند کتاب به باور و برداشتهای متفاوتی خواهید رسید. داستان و سبک کتاب تماما برایم عالی بود به غیر از فصل آخر ! و اما ظاهر داستان: ماجرا درباره ۴ زوج است که با اتومبیل از مکزیکوسیتی به مقصد ساحل دریا در وراکروز حرکت کرده اند اما به علت بروز نقص فنی در ماشین بالاجبار در شهری کوچک و باستانی و مقدس به نام چولولا توقف می کنند و به هتلی درجه دو جهت اقامت وارد می شوند. در همین زمان راوی داستان هم در این شهر حضور دارد و ورود این چهار تن را نظاره می کند. راوی مردی مکزیکی و در ظاهر امر راننده تاکسی است که بخش عمده ای از داستان را روایت می کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.