یادداشت عینکی خوش‌قلب

        مخزن کتابخانه‌ی مدرسه‌ی ما بسته بود. اگر کتابی را می‌خواستیم باید نشانی آن را به کتابدار می‌دادیم تا برایمان بیاورد و همیشه اعتراضم این بود که "وقتی نمی‌دانم چه کتابی می‌خواهم، چطور باید پیدایش کنم؟" برای همین هرازچندگاهی وقتی چشم کتابدار را دور می‌دیدم بی‌اجازه وارد مخزن می‌شدم و چند کتاب برمی‌داشتم. آرتمیس‌فاول را هم همین‌طور پیدا کردم. کتاب نو بود و فکر کنم من اولین کسی در مدرسه بودم که پیدایش کرد و خواند.

داستان در مورد پسرکی تبهکار است که تصمیم می‌گیرد یک جن را بدزد تا بتواند گنجینه‌ی طلای او را تصاحب کند اما ماجرا به همین راحتی نیست. جن و پری‌ها سال‌ها قبل برای رهایی از دست انسان‌ها زندگی‌شان را به زیر زمین بردند و همانجا حسابی پیشرفت کردند و حالا علاوه بر جادو، تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته‌تری از انسان‌ها دارند و همین باعث می‌شود مجموعه‌ی آرتمیس فاول علاوه بر تخیلی، علمی-تخیلی هم باشد. چون به تکنولوژی‌هایی اشاره می‌کند که شاید تا سال‌ها بعد به دست انسان‌ها ساخته نشود.

در جلد اول، آرتمیس یک پسر تبهکار،‌ خودشیفته و تاحدی دیوانه است به همین خاطر شاید از مصاحبت او خوشحال نشوید، اما نکته‌ی مثبت اینجاست که او در طول مجموعه به تدریج تغییر می‌کند و چرخش شخصیت او باعث جذابیت بیشتر قصه می‌شود.

از طرفی شخصیت‌های فرعی، مثل باتلر، محافظ آرتمیس. هالی، جنی که آرتمیس می‌دزد، فُلی، سانتوری که مسئول بخش کامپیوتر فرماندهی پلیس جن و پری هاست، فرمانده روت، مالچ دیگامز و .‌‌... این‌قدر خوب شخصیت‌پردازی شده‌اند که تا مدت‌ها دلتان برایشان تنگ می‌شود.

بعضی از بخش‌هایی که توضیحاتی در مورد تکنولوژی‌های جدید می‌دهد ممکن است گیج‌کننده باشد یا حداقل برای منِ نوجوان گیج‌کننده بود و به همین خاطر خیلی وقت‌ها آن قسمت‌ها را رد می‌کردم.

نویسنده خیلی خوب از پس توصیف همه‌ی صحنه‌ها برنیامده، یعنی شما تا پایان مجموعه هم نمی‌توانید خیلی خوب سرزمین جن‌وپری‌ها زیر زمین را تصور کنید یا نحوه‌ی بالا و پایین رفتن آن‌ها را از زیر زمین به روی زمین را درک کنید اما می‌توان این نقص‌ها را به خوبی‌های دیگر کتاب بخشید.

آرتمیس فاول یکی از بهترین مجموعه‌های تخیلی است که خوانده‌ام. مجموعه‌ای که بعد از هری پاتر در صدر لیست تخیلی‌های موردعلاقه‌ام قرار دارد.
      
39

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.