یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

فیلم به مثابه فلسفه: پرسونا
        «ما در جهانی زندگی‌ می‌کنیم که در آن نمی‌توان با واقعیت فاجعه‌ها فاصلۀ درست داشت و به همین معناست که چیزی به نام ‹سینما› وجود دارد، و به همین معناست که می‌توان به این فاصله فکر کرد و فیلم ‹پرسونا› را یک شاهکار شکست‌خورده دانست.»

این کتاب کوچک فقط از یک منظر فیلم عجیب و غریب «پرسونا» را تحلیل می‌کند و آن منظر هم یافتن فاصلۀ مناسب برای ملاحظۀ رنج دیگری است؛ برای انتخاب میان واکنش عاطفی یا تأملی در مواجهه با رنج دیگری. صالح نجفی به کتاب «ملاحظۀ رنج دیگران» نوشتۀ سوزان سانتاگ اشاره می‌کند و کمابیش براساس استدلال سانتاگ در آن کتاب مواجهۀ الیزابت فوگلر با دو فاجعۀ قرن بیستمی را در فیلم تحلیل می‌کند. این تحلیل برایم جالب بود چون حین دیدن فیلم خیلی به این بخش توجه نکرده بودم آن‌قدر که میخکوب رابطۀ عجیب و غریب الیزابت و آلما بودم. اما خب خیلی دلم می‌خواست صالح نجفی با همین ریزبینی عزیزش کمی بیشتر به رابطۀ میان این دو زن عجیب و لایه‌های دیگر فیلم نیز می‌پرداخت.
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.