یادداشت

دن آرام (چهار جلدی)
        دن آرام - پایان جلد ۱ (صفحه ۵۰۰)
ه«هیچ حیوانی را نباید بی‌خود و بی‌جهت کشت، مثلاً یک گوساله یا یک جاندار دیگر را. اما سر آدمیزاد را میتوانی مثل آب خوردن ببری. آدمیزاد پلید است، ناپاک است. مثل قارچ سمی زمین را مسموم می‌کند.»ه

امتیاز تا پایان جلد ۱، چهار

دن آرام - پایان جلد ۲ ( صفحه ۹۳۶)
خوندن کتابهایی با این حجم خیلی اراده و انگیزه میخواد که من ندارم ولی چی دارم؟ کرم! کرم خوندن کتابهای بلند و حجیم افتاده به جونم...ه

امتیاز تا پایان جلد ۲، سه و نیم

دن آرام - پایان جلد ۳ (صفحه ۱۴۲۰)
شاید جالب باشه بدونید الان چه حالی دارم بعد خوندن این همه صفحه، باید یک پاراگراف از کتاب رو براتون بنویسم:
ه«سر و کله زدن با تو به جایی نمی‌رسد. اگر غم و غصه‌یی داری گریه کن باباجان، درمان درد شما زن‌ها گریه است. دل‌داری دادن تو از من ساخته نیست. چنان سر تا پا غرق خون‌ام که دیگر ترحم به حال دیگران پیش‌کش‌ام. حتا دیگر بفهمی نفهمی به بچه‌هایم هم رحم‌ام نمی‌آید. دیگر به خودم هم فکر نمی‌کنم. جنگ مرا از ریشه خشکانده.ه از خودم وحشت‌ام برداشته. نگاهی ته روح من بینداز تا ببینی از یک چاه خشک تاریک‌تر است.»ه

امتیاز تا پایان جلد ۳، سه

دن آرام
کتاب عظیم دن آرام با توضیح مکان و نحوه‌ی زندگی و نیای شخصیت اصلی کتاب گریگوری ملخوف شروع میشه. پس از اندکی به ماجرای عشق گریگوری و آکسینیا، همسر استپان آستاخوف پرداخته. عشقی که تا دو هزار صفحه در کتاب ادامه پیدا می‌کنه. آکسینیا نماد یک زن قوی و مبارزه کننده با سنت‌های غلط و زورگویی‌هاست (این قسمت رو داشته باشید آخر کار یه چیزی در موردش می‌نویسم) پدر گریگوری که از رابطه‌ی پسرش با آکسینیا مطلع میشه برای جلوگیری از بی‌آبرویی قصد می‌کنه اون رو زن بده، ناتالیا برای این منظور انتخاب میشه و گریگوری و ناتالیا ازدواج می‌کنند اما عشق آکسینیا از سر گریگوری نمی‌افته. حجم عظیمی از کتاب مربوط به وقایع اتفاق افتاده برای اهالی این روستای نزدیک به دن هست، این اتفاقات مثل جنگ جهانی اول، انقلاب‌های فوریه و اکتبر روسیه، ماجراهای منشویک‌ها و بلشویک‌ها، جنگ‌های داخلی بین سرخ‌ها و سفید‌ها با حضور گریگوری و افکارش توضیح داده شده. چیزی که برای من این کتاب رو جذاب کرد(به معنای انگیزه برای خواندن دو هزار صفحه) سرنوشت آدم‌ها بود. سرنوشت گریگوری، ناتالیا، آکسینیا، استپان، بچه‌ها و خواهر و برادر و زن‌برادر گریگوری، اینها برای من از توضیحات اتفاقات افتاده بین سرخ و سفید جذاب‌تر بود. کتاب بدی نیست و اما واقعا نمی‌دونم ارزشش اندازه‌ی خوندن دو هزار صفحه هست یا نه!ه

من یکم بیش از اندازه به اخلاقیات و تعهد در رابطه اعتقاد دارم! برای همین شخصیت‌های داخل کتاب به دل من نمیشینه، دوست ندارم نماد یک زن قیام کننده در مقابل سنت‌های اشتباه دارای اشتباهات اخلاقی(از نظر من) باشه.ه
      
305

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.