یادداشت محمدحسین افشار

        تولستوی در «شیطان» هم مانند دیگر آثارش داره پندهای اخلاقی خودش رو در قالب مخفی داستان منتقل می کنه
در این داستان واقعا به شکلی مثال زدنی تونست اثر مخرب شهوت‌رانی رو به مخاطب خودش منتقل کنه
مخصوصا این مسئله که شهوت‌رانی در دوره مجردی به امید اینکه پس از ازدواج رهایش خواهیم کرد، چقدر ایده اشتباهی است...
تولستوی ۲۰ سال پس از نگارش شیطان، میاد و پایان اون رو تغییر میده و بازنویسی می‌کنه
نسخه ای که من مطالعه می‌کردم، هر دو پایان رو داشت
وقتی پایان اول رو داشتم می‌خوندم، یک اشکالی به ذهنم رسید و اون اینکه این کتاب هم مثل مرگ ایوان ایلیچ، همون طور که در یادداشت اون کتاب نوشتم، ایده عملی نداره و فقط  مسئله اشتباه رو نفی می‌کنه
اما راه حل چیست؟ هیچ. صورت مسئله را پاک می‌کند
بعد گفتم شاید اصلا به همین خاطر پایان رو دوباره نوشته تا ایده عملی بده که خب در مقابل روحیه شهوت‌رانی چه می‌تونیم بکنیم
ولی خب پایان جدید داستان هم نسبت با وجود اینکه تغییر زیادی داشت، ولی به نحو دیگری باز هم صورت مسئله را پاک کرد
نمی‌دانم. شاید نشأت گرفته از اخلاق در مسیحیت باشه. نمی دانم...
ولی واقعا در مجموع باید قلم لیو تولستوی رو ستود
      
33

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.