یادداشت علیرضا بنی‌جانی

 غلامرضا غلامرضا را کشت: روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی
        این مفصل‌ترین چیزی بود که تابحال دربارهٔ غلامرضا تختی خونده بودم. یک‌جور اسطوره‌زدایی و اسطوره‌سازی توأمان از یکی از نمادهای ایران معاصر.
کتاب از جستار/مقاله‌های جداگانه‌ای تشکیل شده که هرکدوم با یک محوریت خاص نوشته شده‌ان، اما در کنار و در ارتباط با هم یک شخصیت چندبعدی و همچنان مرموز و مبهم از تختی می‌سازه. احساس خواننده در حین خوندن این کتاب چندبار نسبت به تختی تغییر می‌کنه، گاهی همدلانه‌تر و گاهی غیرقابل‌درک‌تر. و همین بیشتر نشون می‌ده که چطور زندگی و مرگ قهرمان می‌تونه تا دهه‌ها بعد همچنان محل بحث و چالش باشه. 
یک جملهٔ کتاب هم تو ذهنم حک شده: «مردان قدرت محتاج تمکین‌اند، اما تمرد حق قهرمان است».
نویسنده از انجام کار سختی براومده واثر ارزشمندی خلق کرده.
      
1.1k

39

(0/1000)

نظرات

یعنی  کتاب روایتی داره کژ دار و مریز یا روایتی بی طرف ؟
1

1

نه، به هیچ عنوان کژدارومریز نیست، بیشتر تلاشش اینه که بر پایهٔ منابع و مستندات باشه؛ ولی به‌خاطر تعارض‌ها و روایت‌های متناقضی که در بخش‌های مختلف زندگی تختی وجود داره، نمی‌شه به یک خط صاف و مطمئن رسید. در عوض نویسنده، هر کدوم از روایت‌ها رو ریشه‌شناسی کرده و سعی کرده منطقشون رو به مخاطب نشون بده. 

2