یادداشت

پرتقال خونی: رمان
        تا اواسط داستان برایم کتابی اجباری بود  🥱
فقط هم  به خاطر عادتی که دارم ، کتاب را نصفه ول نمیکنم 
سخت میخواندمش و زندگی و روزمره های نازلی برایم جذابیتی نداشت
اما 
از اواسط داستان به بعد ، هیجان داشتم سرنوشت و ثمره تلاشهای نازلی را بخوانم و  توفیق اجباری نصیبم شد که الان وقتی به کتابی که خواندم فکر کنم  💚
خون زیر پوستم بدود و لبخند بزنم :))
پیشنهاد میدم بخونید 
حتی اگر سخت ، خواندنش شیرین است و پر است از بالا پایین های واقعی زندگی ، به دور از رمان های زرد ایرانی 🤝🫧
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.