یادداشت لِئا منتظر
1403/6/10
کتابخانه نیمه شب مرا یادِ ۲ نفر انداخت که همه در زندگیمان با آنها ملاقات کرده ایم : یک- کسی که درحال تعریف ماجرایی برای شماست در بین صحبت هایش گاهگاهی جملاتی ارزنده میگوید اما نه لحنش را دوست دارید نه صدایش را نه روند ماجرایش را و فقط میخواهید صحبتش سریع به پایان برسد! دو- کسی که قصد دارد یک نکته ای را به شما بیاموزد اما مقدمه چینی میکند تا شما آماده شوید اما شما از همان جملات نخستش میفهمید که میخواهد چه بگوید و منتظرید که ختم کلامش را به زبان آورد تا خلاص شوید! از ملاقات و معاشرت با کتابخانه نیمه شب لذت نبردم اما بی فایده هم نبود! ترجمه ابوالفضل بهمن یار را خوانده ام.
(0/1000)
سیده زینب موسوی
1403/6/10
1