یادداشت 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
1404/4/31

به نام او...) رقبای الهی؛ اولین جلد از دوگانهٔ ربکا راس. اگه بخوام با یه جمله این کتابو توصیف کنم، میگم: یه عشق آروم و قشنگ، وسط صدای بمب و بوی باروت. «رقبای الهی» داستانیه که از همون اولش فرق داره. نه اینکه عجیبغریب باشه، ولی یه حس خاصی داره. مثل وقتایی که وسط شلوغی دنیا، یکی برات بیصدا یه نامه میذاره، فقط برای تو. ماجرا تو دنیایی اتفاق میافته که یه جورایی شبیه به اروپای جنگزدهست؛ ولی با یه چاشنی فانتزی. تو این دنیا، خدایان واقعی وجود دارن. مثلاً اِنوا (الههی نور و آسمون) و داکر (خدای تاریکی و مرگ)، که با هم جنگ دارن. مردم عادی هم مثل همیشه قربانی جنگ بین ابرقدرت ها شدن... کاراکتر اصلیِ داستان، آیریس وینو، یه دختر جوونه که برادرش گم شده، مادرش حال خوشی نداره و خودش داره با دنیا دستوپنجه نرم میکنه. برای اینکه بتونی به زندگی ادامه بده، رفته سراغ روزنامهنگاری. اونجا با رومن کیت آشنا میشه: یه پسر خشک، مغرور، ولی به طرز عجیبی دوستداشتنی. این دوتا از هم خوششون نمیاد… یا حداقل اولش اینطور به نظر میرسه. حالا این وسط، آیریس برای برادر گمشدهش نامه مینویسه و اونا رو با یه ماشینتحریر قدیمی که مادربزرگش بهش داده می نویسه و میذاره زیر کمد. غافل از اینکه این ماشینتحریر جادوییه و داره نامههاشو میفرسته برای یه نفر دیگه — یعنی رومن کیت! و رومن هم جواب میده. بدون اینکه هویتش رو لو بده. و اینجوریه که یه رابطهٔ زیبا، عمیق و واقعی شکل میگیره… فقط از راه کلمه. بدون اسم، بدون چهره. فقط با نوشتن. نکات مثبت کتاب؟ ( که کم هم نیستن!) اون حالوهوای نوستالژیک نامهنوشتن. یه عشق آروم، که کمکم و بیصدا شکل میگیره. شخصیت آیریس: یه دختر قوی، بااحساس، که بلد نیست تسلیم بشه. رومن: با اینکه اولش تو ذوقت میزنه، ولی وقتی میفهمی پشت اون غرور، چقدر آسیبپذیره، عاشقش می شیی. فضای داستان: یه ترکیب خوب از فانتزی، عشق، جنگ، و غم. اما نه خیلی پیچیده، نه خیلی سطحی. یه حد وسط جذاب. تنها چیزهایی که اذیتم می کردن یکی اطلاعات کمی بود که راجع به خدایان کتاب مثل داکر و انوا نویسنده در اختیار خواننده می گذاشت. دومی هم ترجمهٔ کتاب بود... خیلی ترجمه رو دوست نداشتم و به نظرم می تونست بهتر باشه. در نهایت باید بگم که اگه دنبال یه کتاب فانتزی سنگین با نبردای خفن و اکشن پیدرپی هستی، این کتاب شاید اون چیزی نباشه که میخوای. ولی اگه دلت یه عشق آروم میخواد، یه رابطهی بیصدا ولی قشنگ، توی دنیایی که پر از جنگ و ترسه، این کتابو بخون. چون اینجا عشق از دل نامهها بیرون میاد، نه از نگاهها. پ ن: بعد از اخگری خاکستر پومین کتابی بود که ترند شد و خریدم و به شدتت خوشحالم از خریدن و خوندنش. واقعا تو یک لول دیگه رابطهٔ بین آیریس و رومن زیبا بود، فانتزی کتاب هم دوست داشتنی بود. خلاصه که به شدتت عاشقش شدم. پ ن۲: این چه وضعشه خانم راس؟؟ چرا اینطوری این جلدو تموم کردیی؟؟ اجازه می دادی هم اون دو نفر هم ما یک نفس راحت بکشیم دیگه!! به شدت نیاز به جلد دوم دارم... به محض اینکه ترجمه بشه می خرمش. بماند به یادگار از آخرین روز از تیر ماه 404
(0/1000)
نظرات
1404/4/31
عه توهم؟؟؟؟ منم دقیقا اولین ترندی که ناامیدم نکرد اخگر بود و دومی رقبای الهی:)))))
2
1
1404/4/31
یاداشت تون کامل و زیبا بود🌸 موافقم که در جلد اول درباره خدایان اطلاعات پراکنده میده که شاید کمی گیج کننده و حتی ناقص باشه ولی در جلد دوم اطلاعات کاملتر میشه درخصوص ترجمه هم قسمتهایی از متن رو از دو نشر مجازی و آذرباد مقایسه کردم و به نظرم ترجمه خانم خرامانی از نشر آذرباد خیلی بهتر و توصیفات نویسنده با ترجمه ایشان زیباتر بود.
1
1
1404/4/31
خوشحالم که نظرتون رو جلب کرده✨️ چه عالی پس باید هرچی زودتر جلد دومش رو تهیه کنم در مورد ترجمه هم حدس زدم از نشر آذرباد بهتر باشه، جلد دوم رو باید از اون نشر تهیه کنم
1
𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
1404/4/31
1