یادداشت narghes

narghes

narghes

دیروز

        
کتاب رو که می‌خونی، انگار وارد یه دنیای تاریک و پر از دود و خنجر می‌شی. سه تا دختر، سه تا ملکه، سه تا سرنوشت که هیچ‌کدومش بوی آرامش نمی‌ده. هرکدومشون انگار یه گوشه‌ای از دل آدمو می‌گیرن؛ یکی قدرت داره ولی تنهاست، یکی بین حیوان‌ها قوی‌تره تا بین آدم‌ها، یکی هم توی ظاهر ساده‌ش جادویی داره که همه رو می‌ترسونه.
جلد اول بیشتر از اینکه جواب بده، سوال می‌سازه. هی با خودت می‌گی: «کی قراره پیروز بشه؟ اصلاً پیروزی اینجا معنایی داره؟ یا هر سه تا دارن توی یه بازی خونین می‌سوزن؟»
حس کلی کتاب یه‌جور هیجان غمگینه؛ مثل وقتی داری یه نمایش تاریک نگاه می‌کنی و می‌دونی آخرش اشک‌هات درمیاد.
برای من، جلد اول سه تاج شوم یه شروع جذاب و مرموز بود. پر از تنش، پر از شخصیت‌هایی که هرکدوم می‌تونن هم قهرمان باشن هم قاتل. خلاصه، اگه بخوام ساده بگم: کتاب مثل یه وعده‌ی تلخه که هم می‌سوزونه، هم نمی‌تونی ولش کنی.

      
51

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.