یادداشت

مسیحای تلماسه
        دنیای ادبی «تلماسه» مجموعه‌ای چند جلدی است اما همه‌ی این کتاب‌ها را خالق این دنیای ادبی و کتاب «تلماسه» ننوشته است. اجل به «فرانک هربرت» -که خالق این دنیاست- فقط به انداز‌ه‌ی نوشتن سه جلد این مجموعه مهلت داد و «مسیحای تلماسه» کتاب دوم «دنیای ادبی تلماسه» محسوب می‌شود. «مسیحای تلماسه» به اندازه‌ی کتاب اول (تلماسه) جذاب نیست ولی بهتر از آن، تفکرات «فرانک هربرت» را بازتاب می‌دهد. این‌جا نویسنده بیشتر از واژگان «مهدی» و «سُنّی» استفاده کرده و مترجم محترم «مهیار فروتن‌فر» هم بیشتر مجبور شده تا با تغییرشان به «هوشیدر» و «ذن اباضی» از تیغ سانسور بگریزد! برداشت من، در حد سواد، درک و فهمم، این بود:
حرف اصلی «هربرت» این است که مذاهب اگرچه در ابتدا با نیاتی خیر به‌وجود می‌آیند ولی وقتی گسترش یافتند، راه سَبُعیَت و خشونت را در پیش می‌گیرند. «هربرت» از اساطیر و ادیان مختلفی برای خلق جهان داستانش استفاده کرده است ولی گاهی درهم‌آمیختن مفاهیمی از مسیحیت با اساطیر یونان و دین اسلام و برخی مظاهر فرهنگ عرب عصر جاهلیت، منجر به شلوغ شدن بی‌جای فضای داستان شده، چرا که این هم‌نشینی برای آن‌کس که از اشارات هربرت اطلاعی ندارد، سرگیجه‌آور است و برای کسی که این ارجاعات را می‌داند، جذاب نیست و گاه حتی بی‌معنی به نظر می‌رسد. حرف حساب نویسنده نیز، حسابی ناحسابی است! نحوه‌ی به رسالت رسیدن مسیح (علیه السّلام) یا بعثت محمد (صلی الله علیه و آله) و گسترش ادیان مسیحیت و اسلام بسیار پیچیده‌تر از وضعیت مشابه برای «پل مؤدب» -شخصیت اصلی کتاب- است؛ حتی اگر با غیرالهی‌ترین نگاه بررسی‌شان نماییم. اما از حق نگذریم «مسیحای تلماسه» جذاب و پرکشش است و در حجمی نه چندان زیاد، گستره‌ای از حوادث ریز و درشت و شخصیت‌های جذابی را خلق کرده که حداقل برای عشّاق ادبیات علمی-خیالی، خواندنش را واجب است. وضعیت ترجمه‌ی این کتاب هم مثل قبلی، چندان خوب نیست!
      

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.