یادداشت زینب
1403/9/11
4.2
50
نمیدونم این چیزی که مینویسم درسته یا نه، ولی به نظرم این کتاب علاوه بر اینکه دربارهی رنجِ زندگیه، دو تا دیدگاهِ فلسفی متفاوت رو هم نشون میده. «اتاق شمارهی ۶» اتاقِ مخصوصِ بیماران روانیِ یک بیمارستانه. با بازدیدِ دکتر از این اتاق، مکالمهی عمیق و قابل تأملی بینِ دکتر و یکی از بیمارهای اتاق شکل میگیره. از نظرِ دکتر آرامش و رضایتِ انسان فقط به خودش و درونش بستگی داره، نه دنیای بیرون. معتقده که اگه انسان فکر کنه و عاقل و اندیشمند باشه، براش هیچ فرقی نداره که تو یه محیط خوب زندگی کنه یا تو تیمارستان بستری( شما بخونید زندانی) باشه! اما بیمار کاملا با دکتر مخالفه؛ از نظرش انسان باید به درد و رنج و پستیِ زندگی واکنش نشون بده، اصلا چطور ممکنه انسان نسبت به درد بیاعتنا باشه و اسم خودش رو بذاره انسان؟! از دکتر میپرسه واقعا تا حالا تو زندگیِ خودت رنج کشیدی؟ چون اگه سختی نکشیدی اصلا صلاحیت نداری دربارهی رنج دیگران اظهار نظر کنی! داستانِ کوتاه و تاثیرگذاریه، ارزشِ مطالعه داره و باعث میشه فکر کنیم…
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.