یادداشت مریم محسنی‌زاده

        "بیوتن" نسبت سنت و مدرنیته را مطرح می‌کند. در این رمان شخصیت‌ها تقابلی از سنت شرق و غرب را نشان می‌دهند و هيچ دوگانه‌ای از آن‌ها با هم خوب نيستند و مثل دو خط موازی عمل می‌کنند.
امیرخانی می‌گوید:" در قرن نوزدهم و زمانی که هندسهٔ اقلیدسی همهٔ جهان را فراگرفته بود، ریاضیدانی وجود داشت به نام "ریمان" که به همراه عده‌ای دیگر مقابل این هندسه ایستادند و هندسهٔ نااقلیدسی هم زمانی شکل گرفت که ریمان نظریه‌اش را دربارهٔ عبور یا درواقع عدم عبور دو خط موازی از کنار هم مطرح کرد. من در "بیوتن" بیش از آنکه گرفتار تجربهٔ رمانی بوده باشم گرفتار تجربهٔ ریمانی بوده‌ام."
ارمیایِ امیرخانی در "بیوتن" سر از فیفث اونیویِ آمریکا درمی‌آورد. عشق رزمندهٔ کربلای پنج به دخترِ ایرانی مقیمِ آمریکا پایش را به سرزمین فرصت‌ها باز می‌کند. این مهاجرت چالش‌های زیادی چون یافتن مسکن، شغل، حفظ آداب شرعی، تهیهٔ غذای حلال، تقابل فرهنگ­ی و ازدواج را در پی دارد.
شخصیت ارمیا گاه در تقابل سنت و مدرنیته دچار شک یا تناقض‌هایی می‌شود. او با خوانش هنری و بلاغیِ آیاتی که به ذهنش می‌رسد به ورِ نیمه‌مدرن ذهنش تشر می‌زند‌.‌ دوستش سهراب مثل وجدان او عمل می‌کند و ورِ نیمه‌سنتی‌اش را نشان می‌دهد.
امیرخانی می‌گوید:" رمان امروز باید پرسشی مطرح کند و نبايد جواب دهد. همين‌كه ما سؤال‌هایمان را درست بفهميم كار بزرگی كرده‌ايم. بدترين اتفاق زمانی است که پيش از اتمام نوشتن، جواب سوال را يافته باشم و در "بيوتن" يا "من او" با پايان کار به جواب رسيده بودم. ارمیا در جهان غرب و با پارادایم سنت و مدرنیته، پارادایمِ انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد اما عليرغم تلاش‌هایش ناموفق است‌. من  نمی‌توانستم کاری کنم که پیروز شود کار من این است آن چیزی که در جهان داستان اتفاق می‌افتد را روایت کنم."
امیرخانی در "بیوتن" رسم‌الخط ویژهٔ خود را دارد. او بعضی واژه‌ها را جدا از هم می‌نویسد؛ مثلاً هم‌سر، آش‌پزخانه، هم‌سایه‌ها. 
بازی با کلمات نه‌تنها در نگارش که در ساحت سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی به نمایش درمی‌آید. این چند زبانی به نوعی نمایانگر بحران هویت شخصیت­‌ها و شناوری زبان در جوامع چندملیتی است.
نویسنده گاه این نوآوریِ بازیگوشانه را در قالب علامت دلار برای جدا کردن پاراگراف‌ها یا گذاشتن علامت سجدهٔ واجب برای پول زیاد نشان می‌دهد که نشانگر اهمیت پول در چنین جوامعی است.
تکرار واژه‌ها و موتیف‌ها در رمان به نوعی بیانگر تشویش ذهنی ارمیا است که گاه خواندنش ملال‌آور می‌شود. ازجمله عبارات و شخصیت‌های موتیف‌شده عبارتند از لند آو آپورچونیتیز، سیلورمن، آلبالا لیل والا و تاپ‌تِن.
همچنین به خاطر ذهن رقم‌بینِ شخصیتِ خشی، تمام اعداد به شکل رقم نوشته می‌شد مثلاً ۱ی و ۲ماً.
بعضی از بازی‌های زبانی جذاب نبود یا بخش‌هایی از رمان به اضافه‌گویی می‌گذشت اما طنز موجود در "بیوتن" کشش خواندن را بیشتر می‌کرد. ازطرفی برخی از بخش‌های داستان کمتر پرداخته شده یا قابل‌باور نبود، مثل اشاره کم به رابطهٔ عاطفی ارمیا و آرمیتا و مسئلهٔ هم‌کُفو بودن.
امیرخانی دربارهٔ بازی‌های زبانی می‌گوید:" اصل گرفتاری ما زبان است! باید امکاناتش را گسترش بدهیم. در این صورت است که زبان با وجود لغت‌های جدید می‌تواند به حیاتش ادامه بدهد. مثلاً ساختن ترکیب جدید با بن ماضی و مضارع فعل یا لغت‌سازی با پسوند و پیشوند. شاید اگر به وندها و ترکیبات کلمات بیشتر توجه کنیم، واژه‌های جدید بهتری بسازیم؛ مثلاً به جای اتاق فکر بگوییم سرگاه. من در "بیوتن" روی مهاجرت زبانی تمرکز داشتم؛ مثلاً صفت و موصوف را جابه‌جا به کار بردم. ازطرفی جدانویسیِ واژه‌ها به من کمک می‌کرد تا با امکانات زبان فارسی بیشتر آشنا شوم. من این شیوه را نسخه‌ای آزمایشی برای کتاب‌های خودم می‌دانم نه برای همهٔ ایران."
      
27

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.