یادداشت زهرآ
1403/4/2
کتاب چند سال پیش برای تولدم بهم داده شد و من یکبار بعد ۵۰ صفحه ولش کردم و بعد چند وقت مجبور شدم دوباره از اول بخونمش. حدود ۳۸۰ صفحهست اما جریان سیال و روانی داره. درباره دختریه که مادرشو بخاطر یه اتفاق از دست داده و حالا تصمیم میگیره برای رسیدن به تنها آدرسی که میتونه اونو به آشناهای مادرش گره بزنه، از خونه فرار کنه، البته همراه پرستار سیاهپوستش، روزالین. و بالاخره، به خونه صورتی رنگی میرسه که ساکنان سیاهپوستش، آگوست و ژوئن و می، راز هایی رو براش برملا میکنن. مفاهیم کلیدی و اصلی کتاب، موضوعاتی من باب زنبورهای عسل (اول هر فصل فکت های جالبی راجع بهشون گفته میشه)، حقوق سیاهپوستان و زنان قوی و مستقل هستش. و تمام کتاب بنمایه مذهبی و ستایش ها و افسانه هایی درباره حضرت مریم داره. پ.ن ۱ : کل کتاب حالت خیلی گرم و چسبنده و نوچی داره(یحتمل بخاطر مقدار زیاد عسل تو خونه صورتیه) هشدار اسپویل و پ.ن۲: خیلی زیاد با شخصیت می همذات پنداری میکردم و اتفاقی که براش افتاد باعث شد تا چند روز به هم بریزم:(
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.