یادداشت رضا میلانلویی
14 ساعت پیش
باید اعتراف کنم که دیدی که این کتاب به من داد تا چندین روز باعث نگاه شک برانگیز و کنجکاو من در صورت انسانهای اطرافم شد! با توضیح ساده و جذاب فروشنده نشر در نمایشگاه کتاب خریدمش، و البته که خرید خوبی بود و به شدت هم از آن راضی هستم؛ فرض کنید یکی از رمانهای علمیتخیلی معروف جهان را در دست دارید( همانند ژول ورن، اما با فضای کمی ترسناک و دلهرهآور) و همزمان هم در بین سطرهای کتاب به دنبال فلسفهای میگردید که نویسنده آن را به خوبی در آن میان گنجانده است و با کمی ریز شدن در مفهوم میتوانی به آن دست پیدا کنی. از نکتههای دلچسب این کتاب همین بس است که این فلسفه در میان سطرهای کتاب است و مخفی نیست، اما تابلو و آشکار و البته سنگین هم نیست. دیدی که نویسنده نسبت به حیوانات انساننما دارد و دیدی که مورو، دانشمند خلاق اما کمی سنگدل داستان نسبت به آنها و نسبت به تولید آنها دارد باعث نوعی جهانبینی و دید خاص در شما میشود که همانطور که اعتراف کردم تا چند روز در من باقی میماند و انسانهای طرف را همچون حیواناتی میدیدم که راه و رسم انسان بودن را آموخته و ادامه میدهند، و هرچه که بیشتر در کتاب جلو میرفتم و به قیاس آن با مشکلات و حوادث انسان یا بهتر است بگویم برخی انسانها و برخی انساننماها در زندگی بر میخوردم میفهمیدم که دید کتاب خیلی هم بیراه نیست، چرا که به راستی همه ما همان شیوه انحطاطی را در حوادث طی خواهیم کرد که مورو از آن میترسید و تلاش میکرد جلوگیری کند که مبادا حیوانات انساننما و دست آموزش به آن دچار نشوند. قلم نویسنده جذاب است و تصویرگریهایش بینظیر است، به گونهای که تک تک چهرهها را تصویر میکند و ساختن آنها در خیال کار سنگینی نیست، به علاوه اینکه نویسنده این مطالب فلسفی را به گونهای زیبا و موزون در میانه مکالمات مورو و دیگر شخصیتها نقل میکند، اما کمی سکوت و آرام خواندن برای درک و فهمیدن بعضی از آنها شاید لازم باشد البته. از عیبهای کتاب شاید بتوان به پایانبندی آن اشاره کرد که احساسی که به خواننده منتقل میکند حس عجله و پایان سریع و هول هولکی آن است که سعی در سریع جمع کردن آن دارد، نمیدانم شاید انتظارات من بالا باشد!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.