یادداشت زهراخزاعی

زهراخزاعی

زهراخزاعی

1404/6/29 - 14:47

        قرنطینه
خیلی دوستش داشتم.. خیلی روان و خوشخوان نوشته شده و خوب ترجمه شده بود. 
شخصیت اصلی که دختریست پر انرژی و پر از ایده و سری بی پروا دارد و من را یاد آن پسر بچهٔ لباس پادشاه می اندازد. جرأت دارد که حقیقت را ببیند و دنبالش را بگیرد و بر همه عیان کند. 

داستان در مورد کشوریست که پادشاه، مردم را مسموم می کند و اینطور می نماید که بیماری، مسریست، افراد را قرنطینه میکند، بعد میفروشد به کشوری همسایه تا پول برای ساکت کردن مردم و مبارزه با مخالفانش بدست آورد ولی "آنی" بچه ایست که می گوید پادشاه لباس ندارد. 

یه جایی از قصه دوستش می گوید دو دقیقه دردسر درست نکن میگوید دو دقیقه میتوانم از دقیقه سوم سخت می شود و واقعا هم همیشه دنبال دردسر است.. کنجکاوی دیوانه واری دارد که مدام برایش دردسر درست میکند ولی همینها برایش هیجان انگیز است.
و البته دوستش ویول.. پسری که همه جا حواسش به اوست و مراقبش است تا از دردسرهای بی انتها نجاتش بدهد. 


      
83

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.