یادداشت 𝙷𝚘𝚖𝚊 𝚃𝚊𝚟𝚘𝚞𝚜𝚒𝚊𝚗
5 روز پیش
امروز کتاب مسخ از فرانتس کافکا رو تموم کردم. یه داستان کوتاه، تلخ و عمیق که هنوز ذهنم درگیرشه. میشه گفت سبک داستان سوررئال بود؛ یه واقعیتِ غیرممکن، اما کاملاً پذیرفتهشده... کافکا توی این داستان از تنهایی، طرد شدن، و بیارزشی حرف میزنه. حس میکنم زندگی گرگور سامسا خیلی شبیه زندگی خود کافکاست... و واقعاً دلم برای گرگور سوخت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.