یادداشت سادات خانوم✧*)
1403/7/22
و این کتاب را در ساعت 2:۴۸ دقیقه بامداد روز ۲۲مهر ماه به اتمام رساندم ✨✨✨✨🥹 دقیقاً در زمانی که فردا امتحان عربی دارم و باید بگویم که زیبا بود زیبا بود زیبا بود و حقیقتا دلم برای محسن و خانواده اش تنگ میشه و داستان از زمانی زیباتر شد که گرایش محسن به سمت ادبیات کتاب و شعر رفت و اینکه همیشه در طی مدتی که میخواست به عشقش برسه دریا رو گوشه قلبش داشت و از قلبش حذفش نکرد و باز هم برای رسیدن به او تلاش کرد و مشکلات اجتماعی را در نظر نگرفت دو تا از کاراکترهای مورد علاقم در این داستان آقای دکتر هادی و داداش محمد بود که خیلی عاقل بودن و راهنما بودن در جای جای داستان دیده میشد که نویسنده چقدر داره تلاش میکنه سعی میکنه که خواننده داستان لبخند بر لبانش بنشینه و خیلی دلم تنگ میشه برای خانواده محسن داستانهاشون 💕 و در آخر باید بگم که فوق العاده بود بدجور به دل من نشست 🌿✨🥹💕📄🖋️🕯️🕯️🌒📖
(0/1000)
نظرات
1403/8/18
اصلا هم حسودیم نشد تونستید این کتاب خوشمزه رو بخونید🥲💔 من هنوز اندر خم پیدا کردن نارگیلیم🤕
1
1
سادات خانوم✧*)
1403/8/18
1