یادداشت حلما آقاسی

بیهوشی
        کتاب بیهوشی کتاب خاصی است چون نویسنده فرآیند شکل گیری هویت را یک بار از اول نشان داده است. چیس که شخصیت اصلی داستان است، بعد از دست دادن حافظه اش به مدرسه بر میگردد و رفتار دوست های قدیمی اش برایش غیرقابل پذیرش میشود و کم کم خودش را از آن ها جدا میکند. او به گروه دیگری از بچه های مدرسه نزدیک میشود و سراغ سرگرمی های جدیدی میرود که پیش از آن حتی فکرش را هم نمیکرد که سراغشان برود. چیس جدید سعی میکند به اطرافیانش کمک کند و در آخر تبدیل به فردی میشود که با چیس قبلی تفاوت بسیار زیادی دارد. 
یکی از نکته های جذاب این داستان، نوع روایت حادثه است. حادثه داستان تنها از زبان چیس روایت نمیشود و ما احساس دوستان دیگر چیس را هم راجع به اتفاقات میشنویم. کسانی که روزی چیس قدیمی آن ها را آزار میداد و یا دوستانی که چیس را قهرمان تصور میکردند ولی هیچوقت فرصت دوستی شان نبود. احساسات تمام این بچه ها به طور کامل و قابل لمسی نوشته شده بود و میتوانستم احساسات هر یک از آن ها را دقیق درک کنم. 
حال و هوای کتاب، طوری بود که ما با بچه هایی که مورد آزار و اذیت قلدر ها  قرار میگیرند، آشنا میشدیم و متوجه میشدیم که چه حسی دارند و چه سختی هایی کشیده اند. و این آشنایی، موجب درک کودکانی که این مشکل را دارند، و در مرحله بعد کمک کردن به آن ها میشود. 
جذاب تر شدن ماجرای داستان بیهوشی وقتی شروع میشود که نویسنده داستان تنها به موضوع از دست دادن حافظه چیس اکتفا نمیکند و به داستان رگه هایی از نوع معما میبخشد. مدال افتخار پیرمردی در خانه سالمندان گم شده است و ماجرای این مدال، به داستان چیس گره میخورد... 
نویسنده فرصت جذابی به چیس داده است تا بتواند در ۱۳ سالگی هویت جدیدی بسازد و این باعث پیشرفت او هم میشود. که این موضوع در ذهن خواننده هم میتواند پنجره جدیدی ایجاد کند تا به فکر جذاب نویسنده، که ساخت هویتی جدید آن هم درست در نوجوانی است فکر کند. 
کتاب آنقدر جذاب و پرمفهوم بود که به معنای واقعی نقطه منفی ای در تمام داستان ندیدم که بنویسم. تمام دانش آموز ها و معلم ها، حتما باید این کتاب را در لیست کتاب هایی که خواهند خواند قرار بدهند.
      
103

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.