یادداشت هانا خوشقدم
1402/12/1
3.1
8
کتاب سختخوانی بود، احتمالا چون رسمالخط ژاپنی و تلفظ کلمات آلمانی را بلد نبودم. این باعث میشد در سه جستار آخر، هر چه تلاش و التماس میکردی هم، نویسنده و مترجم به دنیای خودشان راهت ندهند. بعد از لذت وافری که از جستار تماما ژاپنی قطار شهری بردم، بیشتر به این نتیجه رسیدم نویسنده بخاطر عجلهاش برای گذر از شکاف میان زبانی، خیلی زود توی راین شیرجه زده! (تاوادا نوشتن به زبان آلمانی را با فاصله کمی از یادگیریاش شروع کرده است) شنای ماهرانهاش در میان فرهنگ ژاپنی، نوشتنش از فرهنگ آلمانی را به دست و پا زدن ناشیانهای برای زنده ماندن تقلیل میداد. کوه فوجی و سومیدا چه کم از آلپ و رود راین دارند؟؟ خلاصه که هرچه از ژاپن نوشته بود با ژاپن مقایسه کرده بود او را یاد ژاپن انداخته بود، با ماژیک هایلایتر شکار کردم. که تعدادش هم کم نبود. معنویات و خدا توی هر دو فرهنگ به خرافات و نمادهای تو خالی محدود میشد؛ این بیهویتی دینی, توی جستار در باب چوب خیلی توی ذوق میزد. من اگر بخواهم درباره زبانها و پیچیدگیهای میان زبانی بنویسم، از آیه علّمه البیان شروع میکنم. حتی اگر مسیحی بودم کارم آسانتر بود. چون انجیل یوحنا را باز میکردم و در ابتدای سفرنامه مهاجرتم به زبان دوم مینوشتم: در ابتدا کلمه بود و کلمه از آن خدا بود.
(0/1000)
فرشته سجادی فر
1402/12/11
2