یادداشت کتابفام
دیروز
۳۹۸صفحه در ۱۰ ساعت و ۳۰ دقیقه. «بن مکینتایر» در این کتاب با روایتی نفسگیر و خواندنی و تمامن بر اساس اتفاقات و مستندات واقعی که توسط امآیفایو از طبقهبندی خارج شده بودند، داستان «اِدی چپمن»، این خلافکار چُستوچابک بریتانیایی که بعدها به جاسوسی دوجانبه برای این کشور تبدیل میشود را تشریح میکند. «چپمن»، این خلافکار حرفهای که عاقبتش به زندانی در جزیرهی جِرزی کشیده میشود، پس از حملهی آلمانها برای جان بهدر بردن، پیشنهاد جاسوسی از بریتانیا را به آلمانیها میدهد که پس از کشوقوسهای فراوان مورد قبول واقع میشود. آلمانیها در نانتِ فرانسه «چپمن» را مورد تعلیم بهترین روشهای خرابکاری قرار میدهند و پس از ۱۳ماه با چتر نجات از فراز آسمان بریتانیا به پایین پرتابش میکنند. اما «چپمن» بلافاصله خود به سرویس مخفی بریتانیا معرفی میکند و پیشنهاد همکاری به امآیفایو میدهد و اینطور میشود که «مأمور زیگزاگ» که برای دوستان، معشوقههایش و پلیس بهعنوان «ادی چپمن» شناخته میشود، تبدیل میشود به بهترین، غیرقابلپیشبینیترین و عجیبوغریبترین جاسوسی که بریتانیا و جنگ جهانی دوم به تاکنون به خودش دیده است. البته شاید یکی دیگر از دلایل این که «ادی چپمن» خوشتیپ با سبیلهای «رونالد کولمن»ی، علاقهمند به کتوشلوارهای آنچنانی که همیشه هم سروگوشش میجنبید عاقبت شد «مأمور زیگزاگ»، اشتهای سیریناپذیرش برای خطر و ماجراجویی بود. در دوران جنگ جهانی دوم هم بریتانیا و هم آلمان، هرکدام به اشتباه و از سر ناآگاهی فکر میکردند که دیگری دارای یک شبکهی جاسوسی بسیار قدرتمند است که اصلن اینطور نبود و هریک بهدنبال دستیابی به عوامل و منابع طرف مقابل بودند. هرچند که با خواندن کتاب ثابت میشود که امآیفایو با اختلاف از رقیبش «آپوِر» جلوتر بود آنزمان که بسیار پیش از آنکه «چپمن» پایش به بریتانیا برسد با ردگیری رادیویی «آپوِر»، خبرداشتند که آلمان نازی پس از ناکامی پشت ناکامی از فرستادن جاسوس به بریتانیا قرار است یک نیروی خاص برایشان بفرستند و بعدها هم که کدهای «انیگما»ی آلمانها را شکستند، نیروهای متفقین طوری در دریا توانستند زیردریاییهای آلمانی را قلعوقمع کند که نتیجهای جز وحشت برای آلمانیها نداشت و بعدها با حضور «چپمن» و ارسال اطلاعات غلطی که مدام برایشان فرستادند، تیر آخر را بهشان زدند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.