یادداشت نفیسه سادات موسوی

                کتابهای آگاتا کریستی و بویژه خانم مارپل هایش همواره دو نیمه دارد. نیمه اول کتاب که کندتر خوانده میشود تا اسامی انگلیسی افراد و عمارتها و شهرها و نسبتهایشان باهم در ذهن مخاطب درهم گره نخورند و نیمه دوم بعد از رخ دادن جنایت که انگار به ترفندی همه بازیگرها در جای درست خود در ذهن ما می نشینند و فقط با هیجان بالا و سرعت بیشتر به تماشای رمزگشایی از معمای جنایی اتفاق افتاده نشسته ایم. 
چشم بندی هم از این قاعده مستثنی نیست . مخصوصا بخاطر روابط خانوادگی بسیار پیچیده شخصیت های کتاب ( چند ازدواج و چند فرزند تنی و ناتنی از هر ازدواج که همه مختص شخصیت اصلی ماجرا هستند) . اما در مقایسه با سایر آثار نویسنده، حدس زدن انتهای کتاب چندان هم دشوار بنظر نمیرسد. 
علی الخصوص اگر مخاطب پیش از این کتاب، چند مجموعه دیگر با قهرمانی خانم مارپل را خوانده باشد در این کتاب کاملا هشیار است که باید به چه جزییات بظاهر بی اهمیتی توجه کند و از کنار چه سرنخ های بظاهر درخشانی عبور کند و مطمن باشد نقطه انحراف ماجرا هستند. 
هرچند لذت گره گشایی همچنان مشهود است اما چند ماجرای فرعی و واقعا کم اهمیت در داستان هستند که بی منطق جمع و جور میشوند و مخاطب بخاطر عدک احترام به شعورش از سمت نویسنده کاملا محق است که دلگیر شود. 
در کل هم خود جنایت اتفاق افتاده، هم علت آن، هم چفت و بست آن و هم روند حل معمای آن نسبت به سایر آثار کریستی متوسط رو به پایین به حساب می آید. هرچند هم چنان معتقدم خواندنش برای علاقمندان به این ژانر خالی از لطف نیست
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.