یادداشت سارا عرب
1403/6/13
در مقدمه نوشته شده که کتاب سالها در قفسه ادبیات شهرستانی خاک میخورده و در نیمه قرن بیستم و اوج جنبشهای زنان، مورد توجه قرار میگیرد. به نظر من اهمیت کتاب از این بالاتر هم نمیرود، صرف نشان دادن نارضایتی زنان از وضع موجود. بیداری داستان خانم پونتلیه است. زنی در آستانه سی سالگی، متاهل و صاحب دو فرزند. خانم پونتلیه از وضع زندگی و زناشویی ناراضی است. به هنر و دوباره عاشق شدن و فرار از آقای پونتلیه پناه میبرد و باز هم راضی نیست. کتاب از گفتن جملات و توضیحات کلی بالاتر نمیرود. دلیل اصلی نارضایتی چیست؟ مشکل کار کجاست؟ ما هیچوقت نمیفهمیم و همه چیز به طرز آزاردهندهای در سطح باقی میماند. شخصیت اول داستان از خانواده خود میبرد، همسر و فرزندانش را ترک میکند، عاشق میشود، خیانت میکند و هیچ دلیلی، هیچ پیشزمینهای برای این اعمال ندارد. خانم پونتلیه نتوانست مرا راضی و همراه خود کند تا از استقلال و عاشق شدن دوبارهاش کیفور شوم. برعکس پیرزن درونم هی شماتش میکرد. اگر اهل مطالعه جدی و دانشگاهی در حوزه ادبیات زنان هستید این کتاب را هم بخوانید، زمانی از شما نخواهد گرفت. اگر قصدتان خواندن از زنان است و آشنایی با احوالاتشان دنبال کتابهای دیگری باشید.
(0/1000)
نظرات
1403/6/20
من با نظر شما موافق نیستم چون خودتون هم با محدودیت های جنس مونث آشنا هستین و میدونین که در هر دوران حتی به مدل نشستن یا برخورد زن ایراد هایی وارد میشه؛ وقتی دختری به دنیا میاد با عروسکاش و پرستاری از اونها، ناخودآگاه مادری بهش القا میشه و یادگرفتن آشپزی از سن کم هم بهش اضافه میشه(البته این مورد در چند دههی قبل به وفور قابل مشاهده بود.) "صرف نشان دادن زنان از وضع موجود" کم چیزی نیست، خو نگرفتن و اعتراض کردن و زیرپا گذاشتن سنت ها باعث نمیشه که یک کتابی بی ارزش تلقی بشه. به قول خودم مترجم در آخر مقدمه: (حال این داستان را دوست داشته باشیم یا نه، نمیتوانیم منکر اهمیت تاریخی و جذابیتش برای نظریه های انتقادی معاصر باشیم.)
1
0
سارا عرب
1403/6/20
0