یادداشت نسترن
6 روز پیش

«خادمِ جمهور» کتاب را که ورق میزنم یاد ظهرهای گرم مسجد گوهرشاد میافتم. بعد از نماز ظهر و عصر در ماه مبارک رمضان که خودم را میرساندم به جلسهی تفسیرشان. چیزی از انتخابات ۹۶ نگذشته بود و در همان فکرهای نوجوانانهام با دلی خون غصه می خوردم که چرا ایشان رئیسجمهور نشدند. تا رسید روزهای هجده سالگی که با قلبی مطمئن اسمشان نقش بست روی اولین برگهی رأیم. آن روز نمیدانستم لحظاتِ شیرینِ داشتنِ رئیس جمهوری اینچنین خادم خیلی کم است.. چقدر در این دوران حرف شنیدند و به قول آقا:«دلم سوخت...دلم برای رئیسی سوخت...». و ما هنوز منتظریم که تلوزیون خبر سفر استانی جدید او را اعلام کند او که اسوهی مبارزه با ظلم و ولایتمداری بود.. */کاش میشد که تو با معجزهای برگردی.. این کتاب لحظه لحظه و ورق به ورقش برای من شیرین بود، مثل همان جلسهی تفسیر مسجد گوهرشاد. کتاب دسته بندی خیلی خوبی داشت و موضوعی قرار دادن سخنرانی ها از نقاط قوت آن بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.