یادداشت محدثه سلمانی

        درباره شهید علیرضا توسلی،فرمانده تیپ فاطمیون قبلا کتاب خاتون و قوماندان رو خونده بودم که خاطرات همسر شهید بود.بادهای سرکش هندوکش حول محور خود شهید توسلی نوشته شده.
سبک کتاب این طوری بود که یک بخش راوی سوم شخص بود و بصورت داستانی روایت می شد و یک بخش از زبان محقق و نویسنده در زمان حال که حالت روزنوشت و مصاحبه داشت.به نظرم هردو بخش خوب از کار در اومده بود.
مطالب کتاب هم جامع بود. یک سری اطلاعات درباره افغانستان و احزابش داده بود و ماجرای نبرد سپاه محمد رسول الله با طالبان رو مفصل و کامل شرح داده بود که برام تازگی داشتن و جای دیگه ای نخونده بودم.نویسنده به شرح نبردها بسنده نکرده بود و وضعیت کلی افغانستان در اون سال ها و نقش گروه های مختلف رو شرح داده بود. همچنین درباره سوریه، حتی اختلافات داخلی فاطمیون و شکست هاشون و عللش رو منعکس کرده بود. بی اندازه کتاب مفید، جالب و خوشخوانی بود و از خوندنش بسی خوشنودم.
و اما درباره شهید علیرضا توسلی...
درباره ماجرا سوریه زیاد نوشته اند و خوانده ایم.از تحلیل های موشکافانه دربارهچرایی شروع جنگ و علت دخالت ایران و حزب الله تا ساختار داعش. از خاطرات داعشی ها یا کسانی که به هر ترتیب درون این سیاهی تکفیر زندگی کرده بودند یا باهاش برخورد داشتند تا خاطرات شهدای مدافع حرم و همسران و خانواده هاشون. داستان شهید توسلی اما به نظرم از جنس دیگریست. تصویر مردی که برای سرزمینش آرزوهای بزرگی داشت. یک قوماندان کارکشته، که توی نبردهای سختی جنگیده بود و پشت طالبان رو به خاک مالیده بود، اما سر چهارراه مقدم مشهد انتظار می کشید که یکی برای کارگری سوارش کنه.جنگ سوریه برای شهید توسلی به نظرم عنایت حضرت زینب بود. عقیله بنی هاشم، دختر علی(ع) بی قراری و پریشانی و سرخوردگی ابوحامد رو دید و برای دفاع از حرم خودش انتخابش کرد. خدا رحمت کنه شهید توسلی رو و امیدوارم روزی رو ببینم که آرزوهای ابوحامد برای کشورش محقق بشن.
      
50

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.