یادداشت علی مصباحی

        این کتاب در یک جمله می‌خواهد با القای اینکه نظریه تکامل می‌تواند به صورت کامل شکل‌گیری حیات کنونی در زمین را توضیح دهد و‌ آن را نیز مبتنی بر مکانیزم‌های تکاملی غیرهوشمند تصادفی معرفی می‌کند به مخاطب بنمایاند که بر این اساس هیچ نیازی به وجود خالقی هوشمند برای شکل‌گیری این حیات وجود ندارد!
در کنار شخصیت دانشمندی که این القائات را بیان می‌دارد یک کشیش هم هست که جواب‌های قانع‌کننده در بیانات به ظاهر علمی دانشمند ندارد و در نهایت دین باید خود را با یافته‌های علمی هماهنگ کند و یکی از مهمترین یافته‌های علمی قطعی هم این است به حسب ظاهر که نظریه تکامل نشان می‌دهد که حیات روی زمین نیازی به خالق هوشمند ندارد!

اما این کتاب اقرار نمی‌کند که نظریه تکامل در توضیح تکامل ماکرو و ماژور مثل خر در گل مانده و هیچ پاسخ منطقی و علمی برای توضیح چگونگی شکل‌گیری تکامل‌های ماکرو و ماژور ندارد!! و در این مقیاس نظریه تکامل یک قصه تخیلی بدون اعتبار علمی است!!


توضیح اجمالی اینکه
تکامل ماکرو و ماژور به تکامل‌هایی می‌گویند که یک گونه‌ی ساده‌تر به گونه‌ای جدید و متفاوت و پیچیده‌تری تبدیل می‌شه

مثلا در طبیعت مشخص شده که دوزیستان قبل از پستانداران به وجود آمده‌اند.
تکامل می‌گوید پستانداران حاصل تکامل ماکرو و ماژور دوزیستان هستند.

چرا این حرف کاملا از نظر علمی نامعتبر است؟
در ادامه توضیحاتی تقدیم می‌شود:

نظریه تکامل که یکی از اصلی‌ترین پایه‌های کل تمدّن مدرن است یک حرف اصلی دارد.
می‌گوید به وسیله‌ی مکانیزم‌های کاملا خود‌به‌خودی و غیر هوشمند طبیعی، ، شکل‌گیری کل این ساختار پیچیده‌ی حیات کنونی کاملا علمی و دقیق قابل توضیح است و ما هیچ نیازی به خالق هوشمند نداریم، بلکه حیات بعد از شکل‌گیری از ساده‌ترین مدل‌های خودش در سطح زمین در میلیون‌ها سال قبل مبتنی بر این مکانیزم‌های خود‌به‌خودی و تصادفی به مرور باعث تکامل نسخه‌های اولیه و پیدایش انواع پیچیده‌تر حیات شده است.
در بحث تکامل در مقایس میکرو (تکامل‌های جزئی درون‌گونه‌ای) این نظریه شواهد به نسبت معتبری دارد که آن را تأیید می‌کند. یعنی مبتنی بر مکانیزم‌هایی نسبتاً ساده اطلاعات اولیه بهینه‌سازی می‌شود و تکامل جزئی و سازگاری بیشتر در طی زمان به وجود می‌آید که به بقای هر نوع از انواع موجودات در حیات کمک می‌کند.
اما!!!
گیر بزرگ نظریه تکامل که از اساس ادعای اساسی‌اش را مبنی بر عدم نیاز به هرگونه خالق هوشمند برای شکل‌گیری کل ساختار فعلی حیات در سطح زمین به طور کامل به چالش می‌کشد و از حیث اعتبار ساقط می‌کند، عجز ذاتی نظریه تکامل برای توصیف دقیق یا حتی نیمه دقیق تکامل ماکرو یا تکامل کامل بین‌گونه‌ای است.
مکانیزم های تکاملی، در هیچ نرم‌افزار رایانه‌ای برای ایجاد اطلاعات جدید استفاده نشده‌‌اند!
تمام مکانیزم‌های تکاملی که در نرم‌افزارهای کامپیوتری استفاده می‌شوند، فقط بهینه‌کننده‌اند، بدون این که بتوانند اطلاعات با ماهیت کاملاً جدیدی و هماهنگ تولید نمایند.
چرا؟
چون اساساً این مکانیزم‌ها ذاتاً فاقد توان تولید حجم عظیمی از اطلاعات جدیدِ پیچیده و هماهنگ هستند. یعنی حتی با انباشت میلیون‌ها میلیون بار مکانیزم‌های تصادفی تکاملی روی دی‌اِن‌اِی ساده‌ی اولیه‌ی یک باکتری، هیچ‌گاه امکان تولید حجم عظیم اطلاعات جدید و پیچیده و هماهنگی که در ساختار دی‌اِن‌ای یک گونه متفاوت (مثلا موش) وجود ندارد!
اما طرفداران نظریه تکامل، همچنان اصرار دارند که می‌تواند مبتنی بر مبانی این نظریه، تکامل کامل بین گونه‌ای را به شکلی که علم آن را معتبر بداند توضیح دهد.
در حالی که از نظر علمی
اولاً دقیقا بیشترین حفره‌های و فقدان رکوردهای فسیلی برای همین حالات انتقال تکامل بین گونه‌ای است!
در ثانی در هیچ آزمایشی تا کنون تکامل بین‌گونه‌ای رخ نداده (آزمایش‌هایی نظیر آزمایش لنسکی همگی تکامل میکرو و درون‌گونه‌ای هستند)
در ثالث در هیچ شبیه‌سازی رایانه‌ای هم حتی یک مورد تکامل کامل بین گونه‌ای و ماکرو مشاهده نشده است به رغم تلاش بسیار حتی یک مورد نبوده است که با انجام انبوهی از انواع متنوع مکانیزم‌های تکاملی ما به حجم عظیم و انبوهی از اطلاعات کامل جدید و پیچیده و هماهنگ برسیم به همان دلیل اینکه ذاتاً تمام این مکانیزم‌ها بهینه‌سازند (حتی آزمایش‌های شبیه‌سازی نظیر آویدا هم تکامل میکرو است و تغییرات تدریجی و بهینه‌سازی اطلاعات اولیه را در قالب موجودات دیجیتالی ایجاد می‌کند)
بنابر این، از نظر علمی، نظریه تکامل در توضیح و تبیین چیستی و چگونگی تکامل کامل بین‌گونه‌ای،
نه شاهد فسیلی درستی دارد
نه در آزمایش قابلیت اجرا داشته
نه در طبیعت مشاهده شده
و نه حتی در پیچیده‌ترین شبیه‌سازی‌های ابررایانه‌ها توانسته‌‌اند ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین تکامل کامل بین‌گونه‌ای با توضیحی که عرض شد (یعنی ایجاد اطلاعات کاملا جدید و پیچیده و هماهنگ جدید با مکانیزم‌های تکاملی) را ایجاد کند، ولو زمان بسیار زیادی بگذرد و میلیون‌ها میلیون‌ بار هم مکانیزم‌ها را پیاده کند؛ حتی با مکانیزم‌های پیچیده‌تر و انباشت این مکانیزم‌های تصادفی نیز چنین تکاملی مشاهده نشده است.
این نارسائی اساسی و مبنایی نظریه تکامل برای توضیح تکامل کامل بین گونه‌ای است که چندان به آن اقرار نمی‌شود.


در نتیجه چون مخاطب عام گمان می‌کند که مطالب علمی کتاب صحیح است و تکامل ایراد اساسی ندارد فکر می‌کند که روایت کتاب مقدس و قرآن در باب خلقت دفعی آدم و انواع موجودات غیر علمی و نامعتبر است و از اساس کل انگاره اعتماد به صحت قرآن زیر سوال می‌رود!
ضمن اینکه نویسنده‌ی شیاد یا جاهل هم به شکلی تکامل را ارائه کرده که گویی کاملا همه چیز را به شکل علمی می‌تواند تببین کند و توضیح دهد!
حال آنکه چنانچه بیان شد مطلقا چنین نیست!
لذا قطعا این کتاب مزخرفی شبه  علم بیش نیست!

حالا بماند که بین اسقف والدسپینو و پدر خولیان جناب پادشاه فقید روابط همجنسگرایانه آشکاری داشته (اشاره در ص560)

شالوده‌ی کتاب هم این جمله در کتاب است: یه هدف هم برای زندگی‌ام پیدا کردم، اینکه از حقیقت علم برای ریشه‌کن کردن دین استفاده کنم. (ص 77 از کتاب منتشر شده از نشر بهنام) (ص85 با کمکی تفاوت در جمله‌بندی نسبت به نسخه نشر بهنام، نسخه ترجمه نشر نسل نو اندیش هم، همین مفهوم رو آورده)


جمله در کتاب اصلی اینه:
to employ the truth of science to eradicate the myth of religion.”
"به کار گرفتن حقیقت علم برای از میان برداشتن افسانه دین."

منتها مشتی جفنگ غیر علمی رو به اسم علم جا می‌زنه
نظیر کاری که داره در کل قرائت مرسوم از نظریه تکامل ارائه می‌شه
بدون اشاره به عجز ذاتی و زبان لال این نظریه در توضیح تکامل ماکرو و ماژور! و محدودیت‌های ذاتی این مکانیزم‌ها برای تحقق این تکامل‌ها.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.