یادداشت سید صالح ادراکی

                کتاب در مورد اتفاقاتی ست که در خانه ای موسوم به خانه لهستانی رخ می‌دهد و راوی قصه پسربچه ای به نام سهراب است.
خانه ی لهستانی ها خانه ای ست با اتاق های متعدد که در هر اتاق خانواده ای زندگی می‌کند، خانواده هایی با افکار و مشکلات متفاوت. 
نویسنده به خوبی توانسته است از پس قصه گویی برآید. به گونه ای که اگر چشم هایتان را ببندید و کسی کتاب را برایتان بخواند، برای تصویر کردن کتاب در خیالتان زحمت چندانی ندارید.
کتاب بسیار روان است و به دور از اصطلاحات پیچیده.
استفاده از ضرب المثل های جالب به زیبایی قصه کمک زیادی کرده است. تعدد شخصیت ها و اسامی جالب هم نقطه قوت دیگر کتاب است.
با وجود این موارد اما نگاه فمنیستی نویسنده از همان ابتدای کتاب آزار دهنده ست. از نگاه نویسنده مردان موجوداتی بی عرضه (پدر سهراب و پدر خاله پری)، بی غیرت (سرخابی ناظم مدرسه)، زورگو و فحاش و سنگدل (پدر فریده)، ناتوان در مدیریت (مدیر مدرسه)و هستند که بهترین مرد، مرد مرده است (آمیز جلال گیوه چی)
کتاب بسیاری از عناصر رایج در دیدگاه فمنیسم را دارد.
زنان مظلوم، قانع، تو سری خور و راضی به بخت سیاه و قضا و قدر در جای جای کتاب خودنمایی می‌کند.
گذشته از این نويسنده نتوانسته از پس روایت قصه از زبان یک پسربچه برآید. شاید بهتر بود خانم نویسنده کتاب را از زاویه فریده یا دختر دیگری روایت می‌کرد.
نگاه حسرت آمیز به غرب و زندگی در خارج از کشور و معاشرت با مردان اجنبی هم از دیگر نقاط ضعف کتاب به شمار می‌آید.
با همه این ها نویسنده نخواسته یا نتوانسته اندیشه اش را در لابلای قصه پنهان کند و زیر پوستی دیدگاهش را به خورد مخاطب دهد. 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.