یادداشت مسیح ریحانی
1403/12/23
حقیقتا خواندن کامنتهای کتاب مرا از تصمیمم برای خواندن کتاب دلسرد کرد؛ اما نهایتا کتاب را خواندم و دوست هم داشتم. شاید کتاب اثر ادبی فاخر، با نثری آهنگین و عجیب و غریب نباشد؛ اما کتابی به شدت «انسانی» است. کتاب یک شخصیت بیشتر ندارد: «مرجان خانم» که دختر نظافتچی جوانی است و همسرش ترکش کرده است! مرجان خانم از اول کتاب در حسرت بازگشت همسرش است که بیخبر خانه را ترک کرده است و به نوعی وسواس فکری مبتلا شده است... آنچه کتاب را به تعبیر من «انسانی» میکند این است که همهی ما چنین دورههایی را تجربه کردهایم یا افرادی را میشناسیم که پس از پایان یک رابطه یا ترک شدن توسط همراهشان؛ دچار چنین وسواسهایی میشوند و مدام به این فکر میکنند که اگر آنکار را نمیکردم، آنجور نمیشد و و و ... مرجان خانم در کتاب تنهاست؛ اما به تنهایی دست شما را میگیرد و در کوچهپسکوچههای استانبول همراه خود میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.