یادداشت مریم السادات هاشمی

        این کتاب از کتاب‌هایی ست که در تحولات تاریخی گذشته تأثیر گذار بوده، فداییان اسلام و نواب صفوی در مخالفت با این کتاب با کسروی اختلاف داشتند و تا کنون نیز شبهات این کتاب در جامعه رایج است از این جهت بود که به مطالعه آن پرداختم.
 بعضی از کتاب ها درگاه ظلمت اند انسان بعد از خواندنش سنگینی و غباری که بر دلش نشسته را حس می‌کند حتی اگر به دیده نقد به آن نگاه کند جواب تمام شباهتش را بداند.
در این کتاب کسروی مبدا ایجاد تشیع را درگیری امام علی و معاویه می‌داند و تشیع را بدعتی در اسلام می‌خواند که این دیدگاه صحت ندارد، مسئله خلافت امیرالمومنین و پیدایش تشیع از زمان حیات پیامبر بوده است. 
در بعضی از مسلمات تاریخ تشیع نیز شک وارد می‌کند از جمله نفی فاطمیه و شهادت حضرت زهرا و شک در وجود امام زمان و...
 
همچنین قسمت های بسیاری از کتاب توهین به روحانیون و ساختار روحانیت حتی توهین به ائمه مخصوصاً امام صادق (علیه السلام) چندین و چند بار روحانیون را متهم به شکم پرستی می‌کند.
البته برخی از ایراداتی که وارد می‌کند مربوط به خرافه هایی ست که در میان مردم رواج دارد از جمله دیدگاه شهادت فدیه ای امام حسین (امام حسین چون عیسی مسیح به شهادت رسیده که گناهان پیروانش را شفاعت کند ) که حتی شهید مطهری بدان معترض بود و مسائل دیگری که ریشه در تشیع ندارد و ریشه در خرافات دارد.
کسروی حتی معنی دین را هم عوض می‌کند که دین شناخت جهان و زیستن به طریق خرد است(در حالی که معنی خرد را بیان نمی‌کند )
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.