یادداشت بنیامین 👀

کتاب «مرثی
        کتاب «مرثیه‌ای برای یک رویا» (۱۹۷۸) روایتگر زندگی چهار انسان، در بازه زمانی سه فصل تابستان، پاییز و‌ زمستان است.
«هری گلدفارب» سفید پوست، «مایرون سیلور» معشوقه هری، «تایرون سی. لاو» دوست هری و سیاه پوست، «سارا گلدفارب» مادر هری.
یک شخصیت اصلی هم در کتاب وجود دارد. شخصیتی که تاثیر مستقیمی بر شخصیت های کتاب می‌گذارد و آنها را به شخصیت‌های مکمل خود تبدیل می‌کند. این شخصیت با دامی از جنس رویا قربانی‌هایش را خام خود می‌کند. آرام آرام به عمق روح آنها نفوذ کرده و در نهایت آنها را از بین می‌برد. این هیولای ویرانگر، اعتیاد نام دارد.
البته داستان صرفا راجب مواد مخدر و معتادان به معنای عام کلمه نیست. بلکه به ما نشان می‌دهد که انسان‌ها فارغ از سن، جنسیت، نژاد و روحیات مختلف می‌توانند با این پدیده مخرب درگیر شوند.
به شخصه من از انتخاب چنین سوژه ای لذت بردم. روایتی جسورانه و صریح و تلخ از قربانیان پدیده اعتیاد.
البته جسارت و صراحت از ویژگی های عمده آثار نویسنده این کتاب یعنی «هوبرت سلبی جونیور» (۱۹۲۸-۲۰۰۴) است. وی کتاب مطرح دیگری دارد با عنوان «آخرین خروجی به بروکلین» (۱۹۶۸) که به خاطر مسائل تابوشکنانه در ایتالیا ممنوع شد و در بریتانیا تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. کار به جایی رسید که «آنتونی برجس» (نویسنده بریتانیایی کتاب «پرتقال کوکی») از این کتاب در برابر انتقادات دفاع کرد.
از لحاظ فرهنگی و تاریخی هم کتاب پیام‌های مهمی دارد.
توصیف پدیده اعتیاد و پیامد آن برای انسان در حال حاضر قابل انطباق بر اکثر جوامع انسانی است زیرا این پدیده جنبه ای جهانی دارد. معتاد آمریکایی در مقابل معتاد ایرانی بگذارید. شاید صرفا مخدرهای متفاوتی را استفاده کنند و گرنه از بسیاری از جهات در جهان مشترک اعتیاد به سر می برند و دارای ویژگی های یکسانی هستند.
اما برای آمریکایی ها پیام ویژه‌ای دارد. کتاب عملا مفهوم «رویای آمریکایی» را با چالش مواجه می کند.
«رویای آمریکایی» اشاره به باوری دارد، مبنی بر اینکه کشور ایالات متحده آمریکا، سرزمین فرصت ها، یک نظام سرشار از برابری و آزادی است، که هر انسانی فارغ از نژاد، مذهب، ثروت و جنسیت تنها با اتکا با توان خود و شایستگی های فردی می تواند در آن پیشرفت کند و به ثروت، موقعیت اجتماعی و رویاهایش برسد.
در داستان هم شخصیت ها هر کدام رویایی دارند. بدنی زیبا و محبوبیت، موفقیت مالی و ثروت، رفاه نسبی و آرامش، کسب شایستگی و موقعیت اجتماعی. شخصیت ها این رویاها را با کمک مخدر در مغزشان نشخوار می کنند و امیدوارند در بستر «رویای آمریکایی» به تحقق آرمان‌های خود برسند. تا اینکه در داستان با نژادپرستی سازمان یافته، سیستم بهداشتی-درمانی ناکارآمد، بهره کشی جنسی از زنان و سرمایه داری قلدرمابانه رو به رو می شوند و لای چرخ دنده های این نظام بی رحم له می شوند. نویسنده آگاهانه این مشکلات جامعه آمریکایی را مطرح می کند.
از کتاب دو ترجمه فارسی وجود دارد. یکی همین ترجمه خانم «هما قناد» از انتشارات میلکان و دیگری ترجمه «آرش پور دانا» و «امیررضا احمدی» از انتشارات افق بی پایان. من به ترجمه دیگر دسترسی نداشتم که راجب آن نظر بدهم اما خانم هما قناد نسبت به دو مترجم دیگر پر کار تر هستند. ترجمه کتاب هم از نظر من خوب بود.
و اما اقتباس از کتاب.
از این کتاب یک فیلم سینمایی با همین نام به کارگردانی «دارن آرنوفسکی» در سال ۲۰۰۰ میلادی ساخته شد. فیلمی تاثیر گذار که تحسین منتقدان و مخاطبان را به همراه داشت. «هوبرت سلبی جونیور» هم در ساخت فیلمنامه مشارکت داشته و علاوه بر آن حضوری افتخاری در فیلم به عنوان بازیگر دارد. فیلم مانند کتاب از بعد روانشناختی به روایت داستان می پردازد و با استفاده از بازی قابل قبول، فن فیلمبرداری و تدوین متنوع و جذاب و البته موسیقی بی‌نظیر مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد.
تنها خرده ای که می توان به فیلم گرفت، نپرداختن کامل به روحیات و انگیزه شخصیت های داستان، آن هم به خاطر مدت زمان کم فیلم (۱۰۲ دقیقه)، است. به جز شخصیت سارا، بقیه شخصیت ها به شدت تک بعدی جلوه می کنند. البته این مشکل با خواندن داستان قبل از دیدن فیلم حل می شود.
سکانس پایانی فیلم با قطعه معروف "Lux Aeterna" تاثیر عمیقی بر تماشاچی خواهد گذاشت. به نحوی که این پایان تلخ را فراموش نخواهد کرد.
در نهایت بهتر است بدانید هم کتاب و هم فیلم داستانی تلخ و فراواقع‌ گرا آمیخته به برهنگی، خشونت و سوءاستفاده جنسی دارند و شاید برای هر کسی خوشایند نباشد.
در اخر مطالعه کتاب و تماشای فیلم را به افرادی که به هر نسبتی با پدیده «اعتیاد»، ارتباط دارند، توصیه می کنم.
      
96

14

(0/1000)

نظرات

ممنون از یادداشت کاملتون، و همچنین برای توضیح درباره فیلم ساخته شده، من مدتهاست میخوام فیلم رو ببینم اما همونطور که ذکر کردین به خاطر ترس از خوشایند نبودنش فعلا سمتش نرفتم...

1

ممنونم از اظهار لطف شما. در مورد فیلم «مرثیه برای رویا» به نظر من هم جز برای کسانی که درگیر پدیده اعتیاد هستند یا پدیده اعتیاد در زندگی آنها موثر است، به هیچ کس دیگری نمی توان توصیه کرد فیلم را ببیند. 
در اصل هم هدف هم کتاب، هم فیلم تاثیر گذاری بر مخاطبی است که با آنکه معتاد است، پدیده اعتیاد را مضر نمی داند، یا اصلا خود را معتاد نمی‌داند. چنان که تمام شخصیت های کتاب به این رویا که (نه من که معتاد نیستم، هر وقت بخوام میتونم بذارم کنار) معتقدند، اما تا به خود بیایند، می بینند که دیر شده و کار از کار گذشته است. پس داستان به قدری تلخ و پست روایت می شود که بیننده آرزو کند هیچ گاه جایش را با هیچ کدام از شخصیت های کتاب  و فیلم عوض نکند.
البته من طبق بررسی هایم در نظرات مخاطبین کتاب و تماشاچیان فیلم به برخی از افراد برخوردم، که با دیدن فیلم، یا خواندن کتاب، از اعتیاد دست کشیدند. که خوب از این جهت این تلخی بی پایان داستان تاثیر مثبتی در جامعه گذاشته.
البته بعضی از منتقدین کتاب و فیلم علیه این حجم از ناخوشایندی فیلم و کتاب، داستان را اغراق آمیز توصیف کردند.
1

0

 به هرحال به نظر خودم پرداختن به چنین موضوعاتی ارزشمند است، زیرا کمتر کسی به آن فکر می کند و یا حتی برای آن ارزشی قائل می شود. 

0