یادداشت کتاب‌فام

        ۲۷۰ صفحه در ۸ ساعت و ۳۰ دقیقه.
‌
در دهه‌ی ۱۹۴۰، به رومانیایی-آلمانی‌ها دستور داده شد تا در اردوگاه‌های کار اجباری به بازسازی اتحاد جماهیر شوروی آسیب‌دیده کمک کنند، موضوعی که دست‌مایه‌ی رمان «اردوگاه عذاب» «هرتا مولر» شد. او در مورد زمان و مکانی می‌نویسد که مدت‌هاست از بین رفته است. با این حال هنوز هم می‌تواند با انتقامی خروشان بازگردد. «مولر» را نباید خواند زیرا که برنده‌ی نوبل است؛ او را باید خواند زیرا مهارت خود را می‌شناسد – سبکی مخوف و در عین حال غم‌انگیز برای افشای احساسات انسانی، همانگونه که هست.
‌
این رمان مستند بر اساس مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها با بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری شوروی، و به‌ویژه با یک شاعر آلمانی-رومانیایی به نام «اسکار پاستیور» است که خود پنج سال را در اردوگاه‌های شوروی گذرانده است و به وضوح الگوی لئوپولد اوبرگ (لئو) است. راوی داستان، یک جوان آلمانی-رومانیایی هفده ساله است که به اردوگاهی در اوکراین منتقل می شود و پنج سال را در آنجا به عنوان یک کارگر اجباری سپری می‌کند. برنامه‌ی اولیه این بود که «هرتا مولر» و «اسکار پاستیور» این کتاب را با هم بنویسند، اما «پاستیور» قبل از شروع این مهم مُرد، بنابراین «مولر» خودش آن را نوشت.
‌
این رمان به فصل‌های کوچک و کوتاهی تقسیم شده است که برخی‌شان حتی شامل چند سطر می‌شوند و این، خواننده را از گزش توصیف‌های بی‌پایان در امان می‌دارد. ما شخصیت‌هایی داریم که تکرار می‌شوند، هم خشن و هم خیرخواه، و در نهایت «لئو» به خانواده‌اش باز می‌گردد اما، قلب این کتاب «اشتیاق لئو برای ابداع کلمات فرار است». مولر در مصاحبه‌ای با لوموند گفته بود: "وقتی چیزی ندارید، اشیاء بسیار مهم می‌شوند . . . حتی کار تبدیل به یک شیء می‌شود، حتی موادی که با آن‌ها کار می‌کنید، زغال‌سنگ یا سنگ. شما از خود خلع شده‌اید و باید خود را دوباره تعریف کنید. اشیاء این اجازه را به شما می‌دهند. شما به آن‌ها شخصیت می‌دهید تا سمت و سوی خود را روشن کنید."
‌
«مولر» نگاهی مهم به یکی از آزار و شکنجه‌های کم‌تر شناخته شده قرن بیستم می‌اندازد و تصویری تلخ از زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری استالین ترسیم می‌کند. یکنواختی آشکار و بدبختی زندگی در اردوگاه، گزارشی تکان‌دهنده از تجربه‌ی «لئو» ارائه می‌دهد.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.