یادداشت حسین کلاکج
دیروز
بخش اول کتاب یه عاشقانهی ساده و آرام بود. حقیقتش چون اسم کوچیک شهید لشگری، حسین بود و کتاب پر از این اسم، حس خوبی از نیمهی اول کتاب پیدا کردم. اما کتاب روایت روانی داشت و اون بلاها و سختیها و دوریها ناگهان نازل شدن. مثل شروع جنگ و مثل شروع دوران مفقودالاثری. کتاب با سختی و تغییر منیژه لشگری ادامه پیدا کرد، جنگ یک زن بلاتکلیف با زندگی... و در نهایت رسیدن یک زوج به همدیگه. زن و شوهری که برای هم غریبه شده بودن... درکش سخت بود، ولی این کتاب زندگی واقعی رو روایت میکرد، شعار زده نبود، و یک زندگی رو روایت کرد که «خیلی سخت بود...»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.