یادداشت آروشا دهقان
1401/12/14
کیخسرو یکی از بهترین رمانهای تاریخی-اساطیریه که هرکسی میتونه بخونه؛ نه فقط به خاطر شخص کیخسرو (که بیتردید یکی از جذابترین شخصیتهای اسطورهای ماست) بلکه به خاطر زاویهی دید و شکل داستانپردازی آرش حجازی. آرش حجازی نویسنده، مترجم، پزشک و مدیر نشر کاروانه (قبل از بسته شدنش البته ☹). یک عکس معروف داره که احتمالا همه دیدید؛ مردی با پیراهن سپید که تلاش میکنه جلوی خونریزی ندا آقاسلطان رو بگیره. حضورش در همون صحنهست که باعث میشه نشر کاروان بسته بشه و آرشِ ممنوعالقلم از ایران فرار کنه. اما برگردیم به جناب کیخسرو! این کتاب دربارهی زنی به نام آدوراست که روی تز دکتراش دربارهی کیخسرو کار میکنه و وسط همین پژوهش جانکاه، درست در یک نقطهی بنبست، کتابچهای دربارهی کیخسرو به دستش میرسه؛ کتابچهای بینام و نشان که پر از اطلاعات تازهست اما نویسنده هیچ سندی برای کارش ارائه نداده. آدورا چارهای نداره جز این که دنبال نویسنده بگرده و ازش پرسش کنه. فقط اینجوریه که میتونه از مطالب اون کتابچه در تزش استفاده کنه. پس سفری طولانی رو آغاز میکنه، از مرز زمان و مکان رد میشه و همهی باورهای خودش رو به چالش میکشه. (همینطور باورهای ما رو!) این کتاب رو به چه کسانی پیشنهاد میکنم: به همه 😊 مخصوصا کسانی که علاقهای به شاهنامه، اساطیر و تاریخ ایران دارند، کسانی که دوست دارند خودشون رو به چالش بکشند و کسانی که از خواندن رمانهای تاریخی با سوژه و خط سیرهای مشخص و تکراری خسته شدند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.