یادداشت کتابفام
1404/4/14
«غربت»، این سومین رمان «لیلا سَلیمانی» که عنوان اصلیاش «سرزمین دیگران» است، داستان جنگیست کلاسیک؛ مبارزهای برای قلمرو و هویت در دل خشونت و داستانیست دربارهی شجاعت و فداکاری. «غربت» رمانیست پُرجمعیت با تغییر چشماندازهای پیدرپی و متفاوت و روایتی پُرتنش و عمیق؛ رویکردی دارد چندصدایی شامل دنیای درونی اعضای مختلف خانواده و شخصیتهای حاشیهای که «سَلیمانی» سعی آن دارد به همگیشان فرصتی برای شنیده شدن بدهد و نتیجه، سیر داستانیایست دهساله و تأثیرگذار از تکامل و انقلاب. «غربت»، رمانیست در باب جنسیت و قدرت و در حین خواندنش نمیتوانی نبینی که چگونه زنان، عضو دستدوم خانه و جامعهی خویشاند و آنگاه که "آبروداری" میکنند و تن به رفتارها و خواستهای بردهدارانهی مردان خانه و جامعهی خویش میدهند و هیچ استقلال و مفرّی از برای خود بودن ندارند جذاباند، خواستنیاند و آغوش امن آرامش. «غربت» در حقیقت بخش اول سهگانهی برنامهریزیشدهایست که «سَلیمانی» با الهام از زندگی پدربزرگ و مادربزرگش با ساختاری درهمتنیده و پُرکشش در دورهی مراکش تحت استعمار و اشغال فرانسه به رشتهی تحریر درآوردهست. «ماتیلد»، زنیست زیبا و بلندبالا از اهلی آلزاس فرانسه که پس از مستقر شدن هنگی از ارتش فرانسه در روستایش، به «امین بالحاج»، سرباز مراکشی تنومند و سیهچرده اما کوتاهتر از خودش دل میبازد، به همسریاش درمیآید و به دنبالش به مِکناس مراکش میآید و از اینجاست که پا به "سرزمین دیگران" میگذارد و طعم دیگربودن را میچشد و در بخش پایانی کتاب این دیگربودن حتّی مایهی هراس خانوادهی بالحاج میشود. با شدت گرفتن درگیریها بین ملیگرایان طرفدار استقلال مراکش و مستعمرهنشینان فرانسوی، هر یک از شخصیتهای کتاب دچار احساسی دیگر میشوند. «امین» از سویی با هموطنان خود همدردی میکند و اگرچه ستیزهجو نیست، در خفا به فرانسویها نیز احترام میگذارد و «ماتلید» که میلی شدید به پذیرفته شدن در این اجتماع بهشدت سنتی جدید دارد، همزمان نیز نمیتواند ضدیّت خود را با انقیاد زنان در خانهی جدیدش حس نکند و نشان ندهد. «غربت» یک روایت جذاب است از قد علم کردن مدرنیته در برابر سنت. «غربت» روایت یک دهه زندگی پُرتلاطم آدمهاییست که هرکدامشان داستانی برای گفتن دارند و گوشهگوشهی سرزمین خود و دیگران را رنگی میبخشند. بخوانیدش...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.