یادداشت zeinab aghaei

        برای من که تازگی ها مثنوی خوان شده ام، این کتاب تکرار مکررات آن هم الکی طولانی و حوصله سربربود...
یعنی در دفتر ششم مثنوی با زبان شعر و به طور خلاصه میخوانیم  این داستان  نمادین را که فردی برای یافتن گنجی قدم در سفری پر از خطر و ماجرا می گذارد که آخرش متوجه می شود که گنج در خانه خودش بوده و یعنی در درون خودش.
بعد جایی خواندم که گویا کوئیلو از هزار و یک شب(که در آن هم همچین داستانی هست) و مثنوی هم تاثیر گرفته.
تازه در مثنوی خبر از این روح جهان و افسانه شخصی و اینها نیست :/
خلاصه که اگر برای یک باشگاه کتاب نبود، نمی خواندمش..
البته این اولین حس و قضاوت من بعد از خواندن آخرین خط کتاب بود،. یعنی چیزی از کتاب هست که من درکش نکردم؟که برایم جذابیتی نداشت؟؟؟
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.