یادداشت atiye

atiye

atiye

دیروز

        حدود نیم ساعت پیش کتاب تموم شد و از اون لحظه فقط شوکه شدم و دلم میخواست یکم پایان داستان توضیح بیشتری داده میشد اما الان دوباره رفتم اول کتاب رو خوندم وخب خیلی واضح تر تموم شد 
و به نظرم این کار نویسنده فوق العاده بود 
دویست صفحه اول واقعا من رو نا امید کرده بود و اگر توصیه کسی که کتاب رو ازش امانت گرفته بودم نبود شاید کتاب رو رها کرده بودم 
اما انگار همه ی اتفاق ها جمع میشن توی 100 صفحه اخر 
یه سری چیز ها برام گنگ بود و به نظرم میشد به رابطه واقعی ربه کا و ماکسیم بیشتر توجه بشه و توضیح بیشتر ی درباره اون داده بشه 
الان در نظرات خوندم که رمان برگرفته از جین ایر بوده و هرچی بیشتر فکر میکنم میبینم چقدر تشابه داشتند 
اما جین ایر کجا و
چند قسمت از کتاب که دوست دارم رو پایین نوشتم 
میگویند انسان ها خیلی خوب می توانند رنج های خود را فراموش کنند و برای اینکه در این کار موفق شوند باید چون اتش همه چیز را در مورد خودشان بپذیرند 

ای کاش میتوانستیم خاطره ها را در شیشه ای سر بسته مانند عطر نگه داریم و هر زمان که مایل بودیم در شیشه را باز کرده و در ان زمان قرار میگرفتیم
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.