یادداشت معصومه فراهانی
1401/9/20
یک رمان نوجوان تمام عیار برای من این شکلی است. رمان حرفی برای گفتن دارد بلد است خیلی خوب قصه بگوید قلم نویسنده مستحکم و روان است شخصیتپردازیها عالی است جملات قشنگ کم ندارد. با یک فضاسازی خیلی خوب طرفیم. فضاسازیای که نقش مهمی را در پیشبرد داستان ایفا میکند. قصه درباره دختر نوجوانیست که پدر و مادرش میخواهند برای ادامه دادن زندگیشان در کنار هم تصمیم بگیرند، برای همین دختر را چند ماهی به خانه مادربزرگ و پدربزرگش میفرستند. پدربزرگ و مادربزرگی که اولین بار است آنها را میبیند. چرا این ۱۳ سال همدیگر را ندیدهاند؟ این سوال و کلی سوال دیگر معماهایی هستند که مدام در طول داستان به وجود میآیند. دخترک قصه ما، عاشق نوشتن و قصه پردازیست. ما همزمان قصه زندگی او در خانه مادربزرگ و پدربزرگ و قصهای که مینویسند را میخوانیم. قصهها به هم پیوند میخورند و ما را به شگفتی وا میدارند. نویسنده مهارت خیلی خوبی در روایت این قصهها دارد. استعارههای خوبی در قصهای که فینلی مینویسد به کار برده شده که بازتابی از مسائلیاست که در قصه زندگیاش وجود دارد. این کتاب برای نوجوانان بالای ۱۵ سال که اهل کتاب خواندن هستند مناسب است. برای سنین پایینتر ممکن است سنگین و سخت باشد. خیلی خوشحالم که یکجور خوشبختی را خواندم. هزار تا قلب سبز برای ملکهی اوروود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.