یادداشت

روشنا

1402/12/20

سوارکار مفرغی
قبل از هرچ
        قبل از هرچیز باید بگم از آقای آتش‌برآب برای ترجمه بی‌نظیرشون، مقدمه عالی و تصاویری که بین صفحات کتاب اومده واقعاً متشکرم D:
داستایفسکی پوشکین رو «همه چیز ملت روس» میدونه و برای معرفی پوشکین به همین اکتفا می‌کنم چون آقای آتش‌برآب در مقدمه کتاب به خوبی پوشکین رو معرفی کرده و تاثیر پوشکین بر روسیه رو نشون داده.

دمیتری کاراتی‌یف، شاعر و نویسنده معاصر روس در یادداشتش بر همین ترجمه از سوارکار مفرغی گفته: این آخرین و بهترین منظومه پوشکین و آغاز ژانری جدید به نام « داستان پترزبورگی» در ادبیات روس است که تا اوایل قرن بیستم نیز ادامه یافت. قهرمانان «داستان پترزبورگی» را می‌توانند صاحب‌منصبان، بشردوستان، کارگران یا انقلابیون تشکیل دهند، اما همواره مهم‌ترین قهرمان آن خود پترزبورگ است؛ شهری با فضایی مرموز و تار.

زمانی که پتر کبیر در سال ۱۷۰۳، قسمت‌هایی از امپراتوری سوئد رو فتح می‌کنه، به فکر تاسیس شهر جدیدی در کرانه رود نِوا می‌افته که مثل پنجره‌ای برای روسیه باشه که از اون به اروپا نگاه کنه. داستان کتاب صد سال بعد از تاسیس شهر پترزبورگ و هنگام سیل سال ۱۸۲۴ رخ میده که پترزبورگ رو تخریب کرد. پوشکین کتاب رو در سال ۱۸۳۳، نُه سال بعد از سیل می‌نویسه؛ اما به خاطر سانسور از سمت تزار، کتاب تا سال ۱۸۴۱ و بعد از مرگ پوشکین چاپ نمی‌شه.
به نظر میرسه پوشکین در این کتاب نگاه دوگانه‌ای به پتر کبیر داره. در ابتدا شکوه و جلال و بلندپروازی پتر رو به تصویر می‌کشه و بعد پایه‌های این شکوه و جاه‌طلبی رو درد و رنج مردم می‌دونه. سیل، قادر به تخریبِ مجسمه پتر کبیر، سوارکار مفرغی در پترزبورگ نیست ولی معشوقه یوگنی، قربانی داستانِ ما رو ازش می‌گیره.

توصیفات پوشکین از رودخانه نِوا به عنوان عنصر طبیعت و پترزبورگِ مصنوعِ انسان و نبرد این دو حتی بیشتر از داستان کتاب برام جالب بود. 
و یه اعترافی هم بکنم که متوجه نشدم چرا یوگنی بعد از خشمی که از پتر گرفت به خاطر این که چرا پترزبورگ رو کنار دریا ساخته، شرمنده شد؟ و کلاً این تیکه چه اتفاقی افتاد؟
      
5

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.