یادداشت نرگس عمویی
1403/8/20
خب! ۳-۴تا داستان ابتداییش جذبم نکرد و داشتم فکر میکردم که یعنی اشتباه کردم که خریدمش؟ چون اولین اثریه که از موراکامی میخونم (یحتمل) و همهش ناراحتیِ نخوندن کافکا در کرانهش رو دارم. ولی از داستان پنجم به بعد خوشم اومد. از سورئال بودنش. از فضایی که با خیال تو ذهنم میساخت و جوری جدّی ازش میگفت که انگار واقعیت همین شکله، دنیا همین شکله. و ۴داستان آخر یعنی "قلوه سنگی که هر روز جابه.جا میشود" و "دیدی دختری صددردصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل" و " اسفرود بیدم" و مرد یخی، از موردعلاقههام بود. و به همین ترتیب که تو کتاب هستن، بهتر هم میشد. گرچه اسفرود بیدم رو بهخاطر نوع طنزی که توش احساس میکردم، بیشتر! خلاصه که به یک بار خواندن میارزه و تکوتوکی از داستانها، به خوانش دوباره نیازن حتی.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.