یادداشت فاطمه رجائی
1404/5/21 - 12:03

دلخوش به جمع کردن یک مشت «آرزو»
این «شادی» حقیر همین است زندگی ...♡
دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو؟
نرسیدن بهتر از این نیست که با رسیدن، اون آرزوهای حقیقی تبدیل به مصیبت بشن؟
نمیدانم؛ ولی انگار همه چیزایی که برای رسیدن بهشان زحمت کشیدهای گاهی باری میشوند بر دوشت ...
(پس مهم است که چه چیزی را به دوش بکشی.)
📖 کتابُ به صورت الکترونیکی خواندهام؛ به همین دلیل این ابیاتُ اینجا یادداشت کردهام. پیشنهاد میکنم شما کتاب را بخوانید.🌱
ای حسنت از تکلّف آرایه بینیاز
اغراق، صنعتی است که زیبنده تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو مینهند
این مسیر شأن چشم فریبنده تو نیست
زیان اگر همه سود آدم از دنیاست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است
کنون گرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغ های دریاییست
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغیست که از من برباید
بعد آن که مرا از دل خود راند، بگویید
ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
چرا بی عشق، سر بر سجده تسلیم بگذاریم
نمیخواهم نمازی را که در آن از تو یادی نیست
گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم
خاک این میکده از مست زمینخورده پر است
پاسخی درخور پیچیدگی موی تو نیست
میکشد کار من از فکر تو آخر به جنون
به احتیاج سراغ از غم تو میگیریم
که غم، قنوت نماز نیازمندان است
عشق را گفتم چرا بر من نبستی راه؟ گفت
راه بر گمراه بستن نیست در آیین ما
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمیگنجم
تنگ آب اینقدر هم کوچک نمیآمد به چشم
فکر آزادی نمیکردند ماهیها اگر
هرروز بیشتر به تو دلبسته میشویم
عشق از شناخت میگذرد اتفاق نیست
جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر
هرچه برد از آنچه روزی خود به دستم داد ببرد
هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد
عجیب نیست اگر سر به صخره میکوبم
که موج را عطش بیکرانگی باشد
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگریزهها
بیست و یک مرداد ۱۴۰۴/ بیستمین یادداشت تابستان
(0/1000)
نظرات
1404/5/21 - 15:52
این کتاب رو نخوندم اما خواستم بگم چه تصاویر قشنگی برای این یادداشت انتخاب کردین. این سبک نقاشیها خیلی خوبه👌🏻👌🏻👌🏻
1
1

فاطمه رجائی
1404/5/21 - 19:43
1